توبه ی نصوح
توبه ی نصوح
از امام علی علیه السلام پرسیدند:
توبه ی نصوح چیست؟
فرمود:
- پشیمانی به دل
- استغفار به زبان
- عزم بر بازنگشتن به آن
تحف العقول ص 209
توبه ی نصوح
از امام علی علیه السلام پرسیدند:
توبه ی نصوح چیست؟
فرمود:
- پشیمانی به دل
- استغفار به زبان
- عزم بر بازنگشتن به آن
تحف العقول ص 209
روز دانشجو
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رژیم وابسته پهلوی که توانسته بود با کمک اربابان آمریکایی بر اریکه قدرت باز گردد، درصدد برآمد تا پایههای حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از اینکه مقاومت مردم بهطور کامل از بین نرفته و ایران در اولین فرصت خشم و انزجار خویش را نشان میدهد.
نیکسون٬ معاون رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۳۳۲، راهی ایران شد. در حقیقت او میآمد تا نتیجه سرمایهگذاری بیستویک میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی آمریکا(سیا)٬ در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند. ملت در حال افسردگی و از نفاق و تفرقهای که استبداد توانسته بود در میان او ایجاد کند، ناراحت بود.
رهبری نهضت مقاومت، قصد رساندن صدای اعتراض مردم را بهگوش جهانیان داشت و تلاش لندن و واشنگتن را که میخواستند با مشروع جلوه دادن رژیم کودتا، امتیازات مورد نظر خود را در محیط آرام بهدست آورد، خنثی کند. اجرای این برنامه به کمیته هماهنگی دانشگاه تهران واگذار شده بود.
تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، بهعنوان اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران، از روز ۱۴ آذر ۱۳۳۲، آغاز شد. دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، علوم دندان پزشکی، فنی، پزشکی، داروسازی در دانشکدههای خود تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند. رژیم پهلوی که بهخوبی از خشم ملت و بهویژه دانشجویان نسبت به خود و اربابان آمریکا از پیش آگاه بود، با تمام قوا متوجه دانشگاه شد.
روز ۱۵ آذر تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و ماموران انتظامی، در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند.
صبح روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲، گارد تا دندان مسلح رژیم پهلوی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند.
در یکی از کلاسهای درس دانشکده فنی، چند تن از دانشجویان در اعتراض به حضور ماموران گارد رژیم شاه در صحن دانشگاه، آنها را به مسخره میگیرند و همین بهانه کافی بود تا وارد کلاس درس شوند و با ایجاد رعب و وحشت، محیط را برای بهرهبرداری و گرفتن زهر چشم دانشجویان آماده سازند. ماموران گارد با حمله به دانشجویان بیپناه٬ سه تن از آنها را به شهادت رسانند.
حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، بهعنوان یک روز(مقاومت تاریخی) در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای سراسر ایران مراسم و تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز برپا میکرد
جنگ عراق با ایران یا عراق و… با ایران؟!
آن روز که حرف اول زمزمه ها و تیترهای روزنامه ها، جنگ ایران و عراق بود و سکوت خفقان بار مجامع جهانی در برابر این فاجعه انسانی گوش فلک را کر می کرد، عراق، نامی بود که در درون خود، نام های بسیاری را نهفته داشت. در ظاهر فقط صدام جنایت کار بود، ولی آنچه از تجهیزات نظامی پیشرفته و سلاح های شیمیایی و میکروبی در جنگ دیده می شد، بسیار فراتر از تکنولوژی موجود در عراق آن روز بود که جز پول نفت چیزی نداشت. حتی نژاد برخی از سربازان به ظاهر عراقیِ اسیر شده در جنگ، حکایت از چیز دیگری داشت. خلاصه اینکه همه بودند و ما، تنها؛ ولی دست خدا همواره با سپاه حق است.
اهداف عراق از تهاجم جنگ عراق بر ضد ایران
تنها، خواسته دولت عراق نبود؛ کشورهای دیگری نیز در این جنگ اهدافی را دنبال می کردند. رؤیای صدام در این جنگ، جداسازی خوزستان از خاک ایران و الحاق آن به عراق بود. پس از سرنگونی رژیم پهلوی و برقراری جمهوری اسلامی، در اوایل انقلاب، ایران درگیر برخی بازسازی ها و ایجاد اصلاحات بود. ازاین رو، عراق و هم سنگرانش زمینه را برای دست یابی به آمال شومشان مناسب یافتند و دست در دست هم، آماده حمله شدند؛ آماده حمله به کشوری که تا دیروز هر یک در گوشه ای از خاکش سهمی داشتند. کشوری گسترده در خاورمیانه با ذخایر نفتی و منابع طبیعی بسیار که در مقابل دیدگانشان به قدرتی خلاف میلشان در منطقه تبدیل می شد و چه بسا با صدور انقلابش، دست آنها را از منافع و منابع دیگر کشورهای منطقه نیز کوتاه می کردپس از پذیرش قطع نامه 598 از طرف ایران و آتش بس میان کشورهای ایران و عراق، ایران همواره بر شروع جنگ از سوی عراق پافشاری می کرد. سرانجام سه سال و نیم بعد در هیجده آذر 1370، پس از بیش از یک دهه کارشکنی و حق پوشانی، با پی گیری های مستمر ایران و بررسی ها و تلاش های حق جویانه دبیر کل وقت سازمان ملل، عراق به عنوان مسئول و آغازگر جنگ معرفی شد. این اقدام بر اساس بند 6 قطع نامه 598 صورت گرفت که دبیر کل را موظف کرده بود متجاوز را به شورای امنیت معرفی کرد. پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله و ترس امریکا و غرب از توسعه آن در منطقه، آنها را بر آن داشت تا تمام قوای فکری و نظامی خود را به کار گیرند و عراق را در حمله به ایران تجهیز و تشویق کنند. عراق آن روز، کشوری بود نه چندان پیشرفته که زیر یوغ جنایت کار مستکبری چون صدام اداره می شد. پس به یقین، بدون وعده ها و حمایت های امریکا و غرب، فکر حمله به ایران برای کشوری چون عراق، آن هم پس از انقلابی سترگ که لرزه بر پیکر استکباری امریکا و غرب انداخته بود، تصوری ناممکن می نمود. در مجموع آنچه سبب شروع این جنگ و تحمیلش به ایران اسلامی شد، ترس از صدور انقلاب اسلامی ایران و قدرتی بود که رهبری اسلامی و حمایت ملی و مردمی در پیروزی انقلاب نشان دادند. امریکا به عنوان نخستین چراغ سبز، به منظور هموار کردن راه برای کمک به عراق، در فروردین 1361، نام این کشور را از فهرست کشورهای تروریست حذف کرد و همواره از مخالفان تصویب قطع نامه های سازمان ملل بر ضد عراق در استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی بود.
توصیف شروع جنگ از سوی عراق در یک پیام
از بهمن 1357 که انقلاب پیروز شد، تا شهریور 59، در دنیا اسمی از جنگ میان کشورهای ایران و عراق نبود، ولی در خاک ما حرف هایی بود که از درگیری های مرزی و شهادت و اسارت و… خبر می داد. تا اینکه در 31 شهریور 1359 جنگ به طور رسمی با حمله هوایی عراق به ایران با ادعای کاذب «دفاع پیش گیرانه» به منظور دفاع از منافع حیاتی عراق آغاز شد: اول فرودگاه اهواز، بعد مهرآباد تهران و بعد فرودگاه همدان و سنندج و تبریز و اسلام آباد و کرمانشاه. بدین ترتیب، جنگ آغاز شد، در حالی که ما نمی خواستیم. جنگی که هشت سال طول کشید و از فجایع بشری قرن بیستم شد.
کتابخانه، کمتر از داروخانه نیست . تاثیر مطالعه بر فکر و اخلاق و دیدگاه ها و زندگی انسان نیز، ناچیزتر از قرص و کپسول و گیاهان دارویی و مراقبت های بهداشتی نیست .کمبود مطالعه ، در هرشخص وجامعه ای که باشد، یک عارضه نامطلوب است که باید با آن مقابله کرد و به درمانش پرداخت و افراد بی خیال را به «عارضه » بودن آن توجه داد .
وقتی کتاب، درمان روح است و مطالعه هم غذای فکر و جان، در گزینش این دارو و نسخه گرفتن از پزشکان اندیشه (نویسندگان و صاحبان فکر و قلم) باید دقیق بود ، زیرا عوارض مطالعات نادرست و کتابخوانی غلط، یا خواندن کتاب های مضر و بیهوده و فرصت کش، بیش از غذای مسموم است و بیش تر لغزش ها، معلول کم اطلاعی یا خواندن آثار سست و ضعیف یا انحرافی است، یا پذیرش تلقین هاو اندیشه های بی بنیاد و مغالطه آمیز برخی از اهل قلم .
پس چندان ناروا نیست اگر از طریق مطالعه، به نوعی «کتاب درمانی » روی آوریم و بیماری هایی همچون یاس و نومیدی، افسردگی، جهل، شک ، نادانی بی خبری، ضعف بینش، کاستی های اخلاقی، گمراهی های سیاسی و انحرافات اعتقادی را با مطالعه آثار متقن وسودمند وجذاب، درمان کنیم و ناتوانی خویش را در عرصه اندیشه، با خواندن آثار غنی جبران کنیم و توانا شویم . از هر کس هم عذر «اهل مطالعه نیستم » پذیرفته باشد، از طلبه پذیرفته نیست،چرا که تار و پود حیات طلبگی، با علم و کتاب و استاد و بحث و مطالعه و پرسش و کاوش آمیخته است .
راهکارهای مطالعه سودمند
اغلب از دیگران می پرسیم که چه مطالعه میکنی؟ وبه ندرت اتفاق میافتد که سوال کنیم: چگونه مطالعه میکنی در حالی که چگونگی و نحو ه ی مطالعه است که افراد سطحی و ژرف اندیش را از یکدیگر جدا میکند . بنابراین مطالعه زیاد شر ط نیست، بلکه خوب مطالعه کردن شرط است که تحقق آن نیازمند تدارک مقدماتی است وآن مقدمات عبارتند از این که: شخص یاد گیرنده در خود هدف داشته باشد،. لذا شخص کتابخوانی که هدف دارد. هم سر گر دان نیست وهم می داند که چه باید بکند؟ از کجا شروع کند؟ وبه کجا برسد؟دیگر اینکه یاد گیرنده باید پیش از مطالعه حال و هوای آن را پیدا کندوسعی کند افکار منفی خویش، را از بین ببرد وافکار مثبت را جایگزین آنها بکند .
براي اينکه مطالبي که ميخوانيد سودمند بوده و در خاطر شما باقي بماند بايد به موارد ذيل توجه کنيد:
1 ـ کتابي که مطالعه ميکنيد مورد علاقه و يا مورد نيازتان باشد.
2 ـ تنها روخواني نکنيد. خواندن را با درک عميق همراه نمائيد.
3 ـ کتاب را مختص به خود کنيد (نکات مهم را کنار صفحه ياداشت نمايئد قسمتهاي مهم را مشخص کنيد.
4 ـ هنگام مطالعه سئوالاتي مطرح کرده و آنها را بنوسيد.
5 ـ موقع خواندن خلاصه برداري کنيد و ياداشتي از مطالبي که واقعاً مهم هستند تهيه کنيد.
6 ـ کتابها و مطالب را از نظر اهميت و ارتباط با موضوع مورد نظر خود دسته بندي کنيد.
7ــ تا زماني خواندن را ادامه دهيد که احساس خستگي نکنيد، مطالعه طولاني باعث کاهش کارکرد ذهن و فراگيري ميشود.
8ــ هنگام خريد کتاب تنها به شهرت نويسنده توجه نکنيد.
9ــ هرگز زيبائي ظاهري کتاب شما را نفريبد.
10ـــ حتماً مقدمه کتاب را بخوانيد چون مقدمه فشردهاي از مطالب کتاب است.
11ــ پيش از خواندن کتاب درباره آن قضاوت نکنيد.
12ــ اگر به کتاب خوبي برخورد کرديد حتماً به ديگران معرفي کنيد.
13ــ عقيده يک نويسنده را در بست قبول يا رد نکنيد.
کارگاه آموزشی ویژه مبلغین در حوزه علمیه فاطمه الزهرا (س) شیرود برگزار شد
صبح امروز کارگاه آموزشی ویژه مبلغین و فارغ التحصیلان با حضور کارشناس دینی حجت الاسلام وحید پور در حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) شیرود برگزار شد.
وحید پور اظهار داشت: یکی از پیام های عاشورا، اصلاح گری فرد و جامعه است و هدف انبیا نیز بر اساس آیات سوره هود، اصلاح گری بیان شده است. در حادثه عاشورا سید الشهدا از لحظه اول هدف را بیان کرد که هرکس میخواهد جان در طبق اخلاص دهد، بیاید.
وی اعلام کرد: مسلمان هیچ وقت به بن بست نمی رسد. مسلمان واقعی همیشه راه برای او مشخص است و با بینایی کامل راه میرود. بنابراین هدف ما مشخص است، باید ابزار را بیابیم. در درجه اول؛ معرفت و شناخت به مجموعه دین است.
وی افزود: دین شامل عقاید، اخلاق، احکام است ک این طراحی سه بعدی بر اساس وجود سه بعدی انسان است که متشکل از درون: فکر و روح و برون: جسم می شود. بنابراین تمام نیاز های انسان را دین پاسخ می دهد.
وی در پایان خاطر نشان کرد:کار طلبه، دین شناسی و شناساندن دین است و طلبه ای که علاوه بر کسب علم به دنبال اخلاق نباشد، لوح فشرده می شود.
صبح دیروز 9/8/93 مراسم شیرخوارگان حسینی در مصلی شهید بهشتی تنکابن برگزار شد. خواهران طلبه حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) شیرود حضور پرشوری از خود نشان دادند. این مراسم با برپایی نماز جمعه و سوم شهدای گمنام تدفین شده در دانشگاه آزاد این شهر به پایان رسید.
تصاویر:
محرم نخستین ماه از ماههای دوازده گانه قمی و یکی از ماههای حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.
شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است.
محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است.
حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره میشویم:
غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج حضرت زهرا، ورود امیر مؤمنان علی علیه السلام، حادثه خونین کربلا - تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان امام به کوفه و شام.
همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.
عروج حضرت ادریس به آسمان، استجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام، عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.
منابع:
هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص ۵۳، مفاتیح الجنان ص ۵۲۱
عصر امامت امام زينالعابدين (عليهالسّلام)، يكي از ترسناكترين دوره هاي تاريخ اسلام براي شيعيان به شمار ميآيد، يكي از اقدامات مهم امام سجاد (عليهالسّلام) در راستاي رهبري هدايت شيعه موضعگيريهاي بجا و به موقع آن حضرت در برابر قيامها و شورشها و نيز مواضع آن بزرگوار در مقابل عملكرد حكّام اموي عصر خويش بود.[1]
يزيد بيش از سه سال و اندي حكومت كرد و در اين مدت كوتاه هولناكترين فجايع را انجام داد كه رخداد كربلا و عاشورا اولين آنها و فاجعه حرّه گستردهترين آنها بود. او به عنوان دومين خليفه اموي، صحت پيشبيني علي بن ابيطالب (عليهالسّلام) در مورد ظلم امويان را آشكارتر ساخت، علي (عليهالسّلام) سالها قبل فرموده بود:
«الّا! اِنّ أخْوَفْ الفِتَن عنديِ بني اميه، فانّها قتلّه عمياءٌ عظيمَةٌ …»
«آگاه باشيد! ترسناكترين فتنه و آشوب در نظر من، فتنۀ بني اميه است؛ فتنهاي كور و بس تاريك»[2]
همانگونه كه اشاره شد، يكي از جنايات يزيد در عصر امام سجاد (عليهالسّلام)، كه به دست حاكمان جنايتكار اموي در مدينه صورت گرفت، واقعه حرّه است. اين حادثه به قيام مردم مدينه در 25 يا 27 ذي الحجه 63 هجري مربوط است.[3]
علت وقوع اين حادثه:
عبدا… بن زبير، برادرش عمرو بن زبير را كشت. در خطبهاي به يزيد ناسزا گفت و مردم را به فرماني از يزيد و جهاد با او فرا خواند. عبدا… بن مطيع از طرف زبير از مردم مدينه بيعت گرفت. يزيد از جريان اين نا آرامي در مدينه باخبر شد و از عثمان بن محمد كه كارگزار خود در مدينه بود، خواست كه گروهي از بزرگان مدينه را راهي دمشق كند تا از عطا و بخششهاي او برخوردار شوند و دست از ناآرامي بردارند. گروهي از بزرگان شهر از فرزندان انصار و مهاجر به دمشق وارد شدند و در مدت اقامت علاوه بر دست و دلبازيهاي او، سبك سريها و كارهاي زشت او را از نزديك مشاهده كردند. زماني كه اين گروه بازگشتند به جاي تعريف و تمجيد از يزيد از وي بدگويي كردند و گفتند:
«ما از نزد مردي فاسق آمديم كه دين ندارد، شراب ميخورد، طنبور مينوازد، بردگان نزد او ميخوانند و با سگان بازي ميكند».
در پي اين گزارش، مردم مدينه با عبدا… بن حنظله بيعت كردند و بني اميه را كه در خانه مروان حكم جمع شده بودند، به محاصره در آوردند. و خلع يزيد را اعلام كردند. جمعي از بني اميه نامهاي به يزيد نوشتند، به اين مضمون؛
«بنام خداي رحمان رحيم، و امّا بعد، ما را در خانه مروان حكم محاصره كردهاند و آب از برداشتهاند، كمك، كمك!.»[4]
يزيد كه انتظار اين كار را نداشت، بسيار خشمگين شد و مسلم بن عقبه بن رياح را كه در سنگدلي و قساوت مشهور بود، را انتخاب كرد و راهي مدينه كرد.
اين سپاه به فرماندهي مسلم بن عقبه، از جانب يزيد حركت كرد و يزيد به او گفت اگر حادثهاي براي تو رخ داد، حصين بن نمير را جانشين كن و به او گفت: مردم را تا سه روز دعوت كن، اگر پذيرفتند كه بهتر و گرنه با آنها بجنگ و چون غلبه پيدا كردي مدينه را سه روز به سپاهيان واگذار و هر مال و برده، سلاح، خوردني كه در آن هست از آن سپاه باشد و چون سه روز تمام شد از مردم دست بردار، علي بن الحسين (عليهالسّلام) را ببين و دست از او بردار و با وي نيكي كن و تقرب ده كه در كار دخالت نكرده نامه او نيز به ما رسيده»[5]
سپاه مسلم بن عقبه که دوازده هزار نفر بود، نخست شهر مدينه را محاصره كردند و پيام داد تا سه روز مهت داريد با يزيد بيعت كنيد و برده او شويد. مردم مدينه تسليم نشدند و جنگ صورت گرفت. سرانجام لشكريان يزيد بر آنان برتري يافتند. فرمانده سپاه از سپاهيان خواست در اين سه روز هر كاري كه ميخواهند در اموال و امكانات مردم شهر انجام دهند، كشتار زيادي صورت گرفت. جان و مال و ناموس مردم مدينه در چنگال لشكريان شام قرار گرفت. اين كشتار وسيع سبب گرديد كه از آن پس مسلم بن عقبه را «مسرف بن عقبه» ناميدند. كشته شدگان واقعه حرّه سه هزار و سيصد نفر دانستهاند.
عوامل عدم تعرض سپاه اموي نسبت به امام سجاد (عليهالسّلام):
أ) موضعگيري امام سجاد (عليهالسّلام) و عدم شركت در اين قيام؛
ب) اجراي سياست تقيه از جانب امام:
اجرای این سیاست از سوی امام سجاد(ع) موجب شد يزيد سفارش كند كه متعرض امام سجاد (عليهالسّلام) نشوند و اين گونه شد كه در جريان واقعه حرّه تنها كسي كه بدون قيد و شرط از گزنه سپاه اموي در امان ماندند و اقرار به بردگي نكردند. علي بن الحسين (عليهالسّلام) و علي بن عبدا… بن عباس بودند[6]. مسلم با مردم مدينه بدين شرط بيعت كرد كه بنده يزيد باشند و كسي كه نميپذيرفت گردن ميزند و تنها علي بن الحسين (عليهالسّلام) و علي بن عبدا… را معاف كرد.
خط مشی حضرت سجاد (عليهالسّلام) پس از رخداد عاشورا باعث شد كه جاسوسان و گزارشگران اموي كه در مدينه تعدادشان بيشمار بود و روابط و مسايل زندگي حضرت را زيرنظر گرفته بودند، نتوانند كوچك ترين حركتي از ايشان برخلاف حكومت يزيد گزارش دهند و به همين جهت حضرت و پيروان ايشان از اين وقايع در امان ماندند و اهل بيت را كه در جريان كربلا به شدت مورد آزار قرار گرفته بودند، در واقعه حرّه مصون ماندند،
ج) مشيت الهي:
امام حجت خدا بر روي زمين است و خداوند وجود حجتش را از بلا حفظ ميكند.[7] در جريان واقعه حرّه، امام از ابتدا در قيام شركت نكرد و همراه خانواه خود از شهر خارج شد و در ینبوع اقامت نمود و چهارصد نفر از مردم مدينه را در ميان خانه و خاندانش پناه داد و تا زمان بازگشت سپاه و خروج آن از مدينه پذيراي آنها بود.
[1]- رنجبر، محسن؛ نقش امام سجاد (عليهالسّلام) در رهبري شيعه، نشر موسسه امام خميني ره، 1380ش، چاپ اوّل، ص 147.
[2]- ترابي، احمد؛ امام سجاد (عليهالسلام)، جمال نيايشگران، نشر قدس رضوي، 1373ش، چاپ اوّل، ص 151.
[3]- نقش امام سجاد (عليهالسّلام) در رهبري شيعه، ص 147.
[4]- طبري، محمد بن جرير؛ تاريخ طبري، مترجم ابوالقاسم پاينده، نشر اساطير، 1353ش، چاپ اوّل، ج7، ص 3099.
[5]- تاريخ طبري، ج7، ص 3105
[6]- امام سجاد جمال نيايشگران، ص 162.
[7]- امام سجاد، جمال نيايشگران، ص 165.
امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) در ایام کودکی بیمار شدند و پیامبر اکرم(ص) به همراه برخی از صحابه از آنان عیادت نمودند و آن گاه پیامبر(ص) به پدرشان حضرت علی(ع) فرمود:اگر برای بهبودی آنان نذری نمایی،امید است خداوند سبحان زودتر شفا عنایت کند.
حضرت علی(ع) گفت:ای رسول خدا(ص) !برای شفای آن دو نذر می کنم که سه روز روزه شکر به جای آورم.حضرت فاطمه زهرا(س)و خدمت کارش فضه نیز به مانند حضرت علی(ع) نذر کردند .
حضرت علی(ع) گفت:ای رسول خدا(ص) !برای شفای آن دو نذر می کنم که سه روز روزه شکر به جای آورم.حضرت فاطمه زهرا(س)و خدمت کارش فضه نیز به مانند حضرت علی(ع) نذر کردند
چند روزی نگذشت که دو ریحانه رسول خدا(ص) شفا یافتندو حضرت علی(ع) و همسرش فاطمه زهرا(س)قصد کردند که به نذ رشان وفا کرده و سه روز روزه شکر بگیرند .
در آن زمان وضع مادی اکثر مسلمانان، به ویژه خانواده حضرت علی(ع) بسیار پایین بود و به سختی می گذشت.
بدین لحاظ آن حضرت ناچار گردید،از شمعون بن حاریای یهودی، مقداری جو قرض کند و آن را پس از آسیاب کردن،برای پخت نان استفاده کند و یا به روایتی دیگر،برای شمعون یهودی مقداری پشم ریسید و اجرت آن را،سه من جو در یافت کرد.
فاطمه زهرا(س)،آن جو را آسیاب کرد و به سه بخش تقسیم نمود و هر بخشی را برای افطاری یک روز جدا کرد و سپس آن ها را در سه روز متوالی نان پخت.
آنان از روز بیست و پنجم ذی حجّه شروع کردند به روزه گرفتن و ادا نمودن نذر خویش. حضرت علی(ع) در روز اول، نماز مغرب را با پیامبر (ص) به جا آورد و سپس برای صرف افطار به خانه رفت. ولی همین که در سر سفره نشست، مستمند و بیچاره ای از راه رسید و از آنان غذا طلبید.حضرت علی (ع) فرمود که سهمیه وی را به آن فقیر دهند. فاطمه زهرا(س)،فضه و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز به پیروی از آن حضرت سهمیه اندک خودرا به فقیر داده و خودشان با آب افطار نمودند و روز بعد را با همین وضع روزه گرفتند. فاطمه زهرا(س)در روز دوم،بخش دیگر آرد را نان پخت و منتظر افطار ماند که او و همسرش و فرزندانش با آن نان افطار کنند. ولی دراین شب نیز یتیمی از راه رسید و در خواست غذا نمود. جملگی سهمیه خود را به یتیم داده و خود با آب افطارکردند و روز سوم را با همان وضع روزه گرفتند.
به روایتی دیگر،برای شمعون یهودی مقداری پشم ریسید و اجرت آن را،سه من جو در یافت کرد. فاطمه زهرا(س)،آن جو را آسیاب کرد و به سه بخش تقسیم نمود و هر بخشی را برای افطاری یک روز جدا کرد و سپس آن ها را در سه روز متوالی نان پخت.
در روز سوم نیز فاطمه زهرا(س)باقی مانده آرد را نان پخت و در سر سفره گذاشت، تا هنگام افطار، همگی از آن تناول کنند،اما در این شب نیز محتاج دیگری فرا رسید. وی اسیر بی بضاعت و گرسنه ای بود که از فرط گرسنگی و در بدری،به خانه امام علی(ع) پناه آورد. در این شب نیز اهل خانه،غذای خود را به اسیر بخشیدند و تنها با آب افطار کردند.
روز چهارم،حضرت علی(ع) دست فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را گرفت و نزد رسول خدا(ص) رفت، در حالی که فرزندانش از شدت گرسنگی می لرزیدند.
پیامبر(ص) از وضعیت آنان پرسید و حضرت علی(ع) ماجرا را برای آن حضرت تعریف کرد.
پیامبر(ص) آن دو را در آغوش گرفت و به نزد دختر خود، فاطمه(س)آمد و دید وی در محراب عبادتش نشسته و به عبادت مشغول است، ولی چهره مبارکش از گرسنگی زرد و چشمانش گود شده است و کلاً بی حال است.
پیامبر(ص) از دیدن آنان بسیار متأثر و غمگین شد و دست بندگی به سوی پروردگارش بلند کرد و گفت: و اغوثاه،یا الله اهل بیت محمد یموتون جوعاً. یعنی:ای داد،ای خدا!اهل بیت محمد از گرسنگی می میرند.
پیامبر(ص) از دیدن آنان بسیار متأثر و غمگین شد و دست بندگی به سوی پروردگارش بلند کرد و گفت: و اغوثاه،یا الله اهل بیت محمد یموتون جوعاً. یعنی:ای داد،ای خدا!اهل بیت محمد از گرسنگی می میرند.
در همین هنگام جبرئیل امین فرود آمد و عرض کرد: ای رسول خدا(ص) آنچه خداوند متعال در باره اهل بیت توعنایت کرده است،بنگر.
فرمود:چه چیزی را بنگرم!
جبرئیل امین این سوره را که در شأن فداکاری حضرت(ع) و همسرش فاطمه زهرا(س)و فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) نازل شد،بر آن حضرت قرائت کرد:هَل اَتی عَلَی الاِنسانِ حینٌ مِنَ الدَّهرِ…اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزائاً وَلا شَکوراً… بنا به روایتی در آن روز برای اهل بیت فداکار پیامبر(ص) غذایی از آسمان فرود آمد و آن را تا هفت روز تناول کردند.
بدین گونه،خداوند سبحان از ایثار و خود گذشتگی حضرت علی(ع) و خانواده بی نظیرش تقدیر کرد و قلب پیامبر(ص) را تسلی بخشید.
منبع:پایگاه فرهنگی مذهبی سربداران
تعریف لعنت
مباهله در لغت به معنای یکدیگر را لعنت و نفرین کردن است.لعن و لعنت یعنی طرد نمودن ودور ساختن ازروى خشم. لعن از سوی خدادر آخرت به معنی عقوبت است و در دنیا، انقطاع از قبول رحمت و توفیق الهی است و لعن از سوى انسان، نفرینى است بر دیگران. ۵
ماجرای مباهله
در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلوات الله علیه مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند.[۶]گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر صلوات الله علیه دیدار کردند. آنها گفتند: اى محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را مىشناسى؟
پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟
گفتند: عیسى بن مریم.
پیامبر صلوات الله علیه فرمودند:«او عبد و رسول خدااست.
گفتند: به ما نشان بده کسى را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیدهاى… .
جبرئیل بر پیامبرصلوات الله علیه این آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل عیسى عنداللَّه کمثلِ آم خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون؛ مثل عیسی(علیه السلام) در نزد خدا، همچون آدم (علیه السلام)است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد.» [۷] بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهيّت او نیست.
آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند. ۸
نزول آیه مباهله
آیه ی مباهله نازل شد و خطاب به پیامبر صلوات الله علیه فرمود: به کسانى که با تو محاجّه و جدال کرده و از قبول حقّ، شانه خالى مىکنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان(انفس)، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینى که دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مىشود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
درخواست مهلت نجرانیان از پیامبر
هنگامى که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم صلوات الله علیه شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحيّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. [۹] مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد(صلوات الله علیه) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که کارى از او ساخته نیست.۱۰
همراهان پیامبر
طبق آیه مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود میآورد و اینان کسانی نبودند جز حسن بن علی علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و علی بن ابی طالب علیه السلام.۱۱
روز مباهله
فردا صبح پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالى که دست حضرت علی علیه السلام را گرفته بود و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام در جلوی ایشان می رفتند و حضرت فاطمه سلام الله علیها در پشت سر ایشان می رفت. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفى شوند. به آنها گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و هذه الجاریة بنته فاطمة أعز الناس علیه و أقربهم إلى قلبه؛ [۱۲] این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دخترى پیامبر و از صلب على علیه السلام هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر.»
عقب نشینی نجرانیان
سپس پیامبر صلوات الله علیه پیش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: اى ابا حارثه! جلو برو و مباهله کن. ابا حارثه گفت: به خدا قسم که مباهله نمیکنم؛ زیرااو را بر مباهله پرجرأت میبینم و میترسم که راستگو باشد که در این صورت به خدا، هیچ نیرویى براى ما نباشد. چهرههایى مىبینم که اگر از خدا بخواهند که کوهها را از جاى بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند.
تبدیل مباهله به مصالحه
سپس اسقف به پیغمبرصلوات الله علیه گفت: اى اباالقاسم ما مباهله نمیکنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. پیامبرصلوات الله علیه با آنها به دو هزار حلّه هر حلّهاى به قیمت چهل درهم مصالحه کرد و این که سى زره و سى نیزه و سى اسب عاریه دهند که اگر در یمن آشوبى و جنگى پیش آمد، مسلمین بکار برند و رسول خداصلوات الله علیه ضمانت فرمود که عاریهها را سالم به آنها برگرداند و این قرارداد را مکتوب کردند. نقل است این واقعه سبب شد پس از مدتی دو تن از بزرگان مسیحیت به نام سید و عاقب، مسلمان شوند و ایمان بیاورند. ۱۳
زمان و مکان مباهله
مباهله، در ماه ذی الحجّه و محل آن در روزگار پیامبر صلوات الله علیهدر بیرون شهر مدینه بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الإجابة» ساخته شده است. فاصلهى این مسجد تا «مسجد النّبی» تقریباً دو کیلومتر است . ۱۴
آیه ی مباهله فضیلتی برای اهل بیت
در آیه شریفه از اهل بیت تعبیر به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ یعنى از میان همه مردان و زنان و فرزندان، فقط این بزرگواران به این تعابیر خوانده شدهاند و این از مناقب ارزشمند برای آنان است؛ به خاطر همین، حضرت على علیه السلام در روز تعیین جانشین برای خلیفه دوم، با این منقبت، بر اهل شورى استدلال کرد که: «شما را سوگند مىدهم به خدا که هیچ کدام از شما به رسول در نسب نزدیک تر از من هست و غیر از من کسى دیگر در میان شما هست که اولاد او، اولاد رسول اللَّه و نساء او، نساء رسول اللَّه باشد»؟ گفتند: نه هیچ کدام از ما این منزلت ندارد . ۱۵
این واقعه، فضیلتی برای اهل بیت (علیهم السلام) است؛ به طوری که صحابه به این فضیلت، غبطه می خوردند. در کتاب صحیح مسلم از سعد بن ابی وقاص نقل شده است که معاویة بن ابی سفیان به سعد گفت: «چرا ابوتراب (على بن ابی طالب)علیه السلام را سبّ و دشنام نمىدهى»؟ گفت: به خاطر آن است که سه خصلت از رسول خدا صلوات الله علیه در شأن على شنیدم که با توجه به آنها، هیچ گاه به سبّ و دشنام آن حضرت، اقدام نمىکنم و اگر یکى از آنها براى من باشد، بهتر از تعداد زیادى شتران سرخ مو [۱۶] است:
۱)وقتى پیامبر صلوات الله علیه به بعضى از غزوات میرفت، حضرت على علیه السلام را به جانشینى خود، در مدینه باقى میگذاشت. حضرت على علیه السلام عرض کرد:«یا رسول الله! مرا به خلافت بر زنان و کودکان موظّف مىدارى»؟ رسول خدا فرمود:«أما ترضى أن تکون منی بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبوة بعدی؛ آیا خرسند نیستى از این که منزلت تو نسبت به من، همانند منزلت هارون به موسی (علیه السلام)باشد؛ با این تفاوت که پس از من پیغمبرى مبعوث نمىشود»
۲)در روز جنگ خیبر، از رسول خدا شنیدم که مىفرمود: «لأعطین الرایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ویحبه اللّه ورسوله»؛ پرچم اسلام را به دست کسى به اهتزاز مىآورم که خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم، او را دوست مىدارند»! از شنیدن این سخن همه ما در انتظار چنان عطيّهاى بودیم و دستها از آستین بیرون آوردیم تا پرچم اسلام را در اختیار بگیریم، همان زمان رسول خدا صلوات الله علیه فرمود:«على را به حضورم بیاورید» على علیه السلام را در حالى به حضور حضرت رسول اکرم دعوت کردند که حضرتش به درد چشم دچار بود، رسول خدا آب دهان مبارک خود را به چشم حضرت على مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على علیه السلام ، فتح و پیروزى نصیب اسلام شد.
۳).هنگامى که آیه مباهله نازل شد،رسول خدا صلوات الله علیه، حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را به حضور طلبید و فرمود:«اللهم هولاء اهلى ؛ بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند» ۱۷
پیام های واقعه مباهله
ازداستان مباهله می توان پیام های زیر را به دست آورد:
۱)اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیک ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جاءک من العلمِ»
۲)آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست.«فقل تعاوا ندع»
۳)در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود ببریم. «أَبناءنا»
۴)استمداد از غیب، پس از بکارگیرى توانایىهاى عادّى است.«نبتهِل»
۵)در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند.«أَبْناءَنا»، «نِساءَنا»، «أَنْفُسَنا».
۶)زن و مرد در صحنههاى مختلف دینى، در کنار همدیگر مطرحند.«نساءنا»
۷)علىّ بن ابى طالب، جان رسول اللَّه است.«أَنفسنا»
۸)اهل بیت پیامبر، مستجاب الدعوة هستند.«أَبناءنا»، «نساءنا»، «أَنفسنا»
۹)فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است.«أَبنائنا»، بنا براین امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام فرزندان پیامبرند. ۱۸
پانویس
۱.↑ آل عمران(سوره۳)،آیه۶۱
۲.↑ آل عمران(سوره۳)،آیه۶۱.
۳.↑ . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص ۷۶۲ تا ۷۶۱.
۴.↑ . مکارم شیرازی،ناصر، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج۹، ص ۲۴۲.
۵.↑ . راغب اصفهانی،حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دار العلم الدار الشامیة، ص۷۴۱.
۶.↑ . قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، ج۲، ص ۷۶.
۷.↑ آل عمران(سوره ۳)،آیه ۵۹.
۸.↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۶-۱۵۵.
۹.↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن،، ج۲،ص۷۶.
۱۰.↑ . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۲.
۱۱.↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۷.
۱۲. ↑ . محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، کنگره شیخ مفید، قم، ج۱، ص ۱۶۸.
۱۳.↑ .طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۳ تا ۷۶۲.
۱۴.↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، ج۲، ص۷۷.
۱۵.↑ . میر حامد حسین، عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، کتابخانه عمومی امام امیر المؤمنین علیه السلام، اصفهان، ج۱۷، ص ۷۴۶.
۱۶.↑ . این حیوان از گرانبهاترین سرمایه هاى عرب محسوب مى شد.
۱۷.↑ . مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، دار الفکر، ج۷، ص ۱۲۱ تا ۱۲۰.
۱۸.↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن،ج۲، ص۷۸.
اشاره
رخداد غدیر در ذىالحجه سال دهم هجرى، تنها یک حادثه تاریخى نیست؛
غدیر، تنها نام یک سرزمین نیست، یک تفکر است؛
نشانهاى است از تداوم خط نبوت؛
چشمهاى است که تا پایان هستى مىجوشد؛
غدیر، روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛
روز بزرگ، روز گشایش و روز تکامل است؛
غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا و نه روایت، بلکه ولایت است؛
پیشوند غدیر، رسالت است و پسوند آن، ولایت و امامت.
معنای غدیر
غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا میشدند و به طرف دیار خود میرفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامههای رنگ کرده خود را در این آبگیر میشستهاند.
خلاصه واقعه غدیر خم
در سال دهم هجرت، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سالها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
پیام غدیر
داستان غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشهای بدون این مسئله خبر میدهد. رسول صلیاللهعلیهوآله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه جمعیت را برای چه نگه میدارد و چه پیامی برایشان دارد.
این پیام اساسیترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلیاللهعلیهوآله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.
غدیر، خنثی کننده توطئه
آنچه میتوانست همه نقشههای منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در اینباره میفرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشهها و توطئههای شیطانیشان شد.
تاج ولایت
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».
خلاصه مکتب وحی
«غدیر» عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا واقعهای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خطمشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشتساز است که «خطبه غدیر» شاخصترین و زندهترین سند آن است.
غدیر؛ تداوم خط نبوت
واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلیاللهعلیهوآله برگزیده شد، حادثهای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر میدهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایهداران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمهای است که تا پایان هستی میجوشد؛ کوثری است که فنا برنمیدارد؛ و افقی است بیکرانه و خورشیدی است عالمتاب.
غدیر و سرنوشت اسلام
بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهمترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان میانجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه ۶۷ سوره مائده میفرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام ندادهای وخداوند تو را از مردم حفظ میفرماید».
حدیث غدیر خم یقینی است
واقعه غدیر خم، یکی از مسلّمترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کردهاند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّقاند و حجت،دهها و دهها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهلسنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کردهاند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.
اگر میشد…
اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به سفارشهای روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر میشد و دین خدا بشریت را به راه میآورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را میگرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونهای ازاین واقعه آگاهی یافتهاند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کردهاند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».
عید غدیر در احادیث
عید خلافت و ولایت
زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابیطالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».
عید آسمانی
حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت
امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را میشناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه میکردند. بخششهای خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».
روز سپاس و شادی
امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».
روز ناله نومیدی شیطان
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».
پیام تبریک
غدیر، سرچشمه همیشهجوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوستداران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مىخواست؛ احد، شجاعت آرزو مىکرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلی الله علیه و آله در ولایت على علیهالسلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.
کوثرى از مِىِ غدیر
پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذىحجه که قافلههاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مىکردند و عدهاى از پسِ حضرت مىآمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفتهاند، بازآیند و آنان که نیامدهاند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مىدهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.
آنگاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخهاى یکصدا و بلند، دست على علیهالسلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد
غدیر در قرآن
آیهاى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیهالسلام نازل شد، از یکسو، بیانگر اهمیت فوقالعاده غدیر و از سوى دیگر، نشاندهنده نگرانىهاى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مىدارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمىکند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیهالسلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مىداند و در مقابل نگرانىهایى که رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مىشود.
آیهاى که پس از اعلام ولایت امام على علیهالسلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دلهاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمتها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم.
ویژگیهای روز غدیر
امام رضا علیه السلام در روایتی میفرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه السلام ، یکسال روز جمعه با عید غدیر همزمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمیکرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گرانسنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانهاش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بیتردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیلها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پردهبرداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمانها از دوروییها و انکارهای آگاهانه است».
وظایف مؤمنان در روز عید غدیر
امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانوادهتان به سوی آنان بروید و به برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید. با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان میبخشد. به یکدیگر نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار میسازد. نعمتهای خدا را به همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به شما پاداش میدهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکیکردن در این روز، ثروت را ثمربخش میسازد و بر عمر میافزاید. همدردی کردن و مهرورزی با یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب میکند. آن اندازه که توان دارید از فضل خداوند برای برادران و خانوادهتان با بذل آنچه موجود است، آماده و فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید.
آداب غدیر
در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در اینباره مىنویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».
به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگترین و مهمترین اعیاد اسلامى است که آداب بىشمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروهها مورد خطاب قرار گرفتهاند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیهالسلام و غسل مىتوان اشاره کرد.
همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.
منابع :
ماهنامه گلبرگ، ش۱۳
ماهنامه گلبرگ، ش۲۶
ماهنامه گلبرگ، ش۷۰
ماهنامه گلبرگ، ش۸۲
ماهنامه گلبرگ، ش۹۴
تربيت اين انسان به طور خلاصه از ادراكات حضوري و بلاواسطه آغاز ميشود. تفكر در اين ادراكات حضوري و دور از شك و شبهه، با سؤال آغاز ميشود نه با شك، كه شك خود محتاج دليل است ولي سؤال بر اساس كنجكاوي انسان، عامل شروع استنتاج از ادراكات حضوري و سرآغاز جريان رشد و جريان رويش و فلاح است.
انبيا اين جريان فكري را از اسلام تا ايمان تا تقوا تا احسان تا اخبات تا سبقت تا قرب تا لقاء تا رضوان، پايه ميگذارند. و اين چنين جرياني، فلسفهي اسلامي را توضيح ميدهد.
انسان با درك حضوري و با وجداني كه از خود دارد، وضعيت و تقدير و تركيبش را ميشناسد.شناخت وضعيت انسان، انعكاس ذهني واقعيت خارجي و جهان بيرون را، و حاكميت مسلط بر اين انسان و جهان را همراه دارد.شناخت تقدير و اندازهي عظيم استعدادهاي انسان، استمرار و ادامهي انسان، پس معاد و دنياي ديگر را تحليل ميكند.شناخت تركيب انسان، نقش ضروري انسان و ضرورت تحرك را مشخص مينمايد.
خواهران ، برادران!
اكنون شهيدان مردهاند، و ما مردهها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آنها كه گستاخي آن را داشتند كه ـ وقتي نميتوانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بيشرمان مانديم، صدها سال است كه ماندهايم. و جا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما ـ مظاهر ذلت و زبوني ـ بر حسين(ع) و زينب(س) ـ مظاهر حيات و عزت ـ ميگرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است كه ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.
امروز شهيدان پيام خويش را با خون خود گذاشتند و روي در روي ما بر روي زمين نشستند، تا نشستگان تاريخ را به قيام بخوانند. در فرهنگ ما، در مذهب ما، در تاريخ ما، تشيع، عزيزترين گوهرهايي كه بشريت آفريده است، حيات بخش ترين مادههايي كه به تاريخ، حيات و تپش و تكان ميدهد، و خدايي ترين درسهايي كه به انسان ميآموزد كه ميتواند تا «خدا» بالا رود، نهفته است و ميراث همه اين سرمايههاي عزيز الهي به دست ما پليدان زبون و ذليل افتاده است.
ما وارث عزيزترين امانتهايي هستيم كه با جهادها و شهادتها و با ارزشهاي بزرگ انساني، در تاريخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث اينهمه هستيم، و ما مسؤول آن هستيم كه امتي بسازيم از خويش، تا براي بشريت نمونه باشيم. «وكذالك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا» خطاب به ماست. ما مسئول اين هستيم كه با اين ميراث عزيز شهدا و مجاهدانمان و امامان و راهبرانمان و ايمانمان و كتابمان، امتي نمونه بسازيم تا براي مردم جهان شاهد باشيم و شهيد باشيم و پيامبر(ص) براي ما نمونه و شهيد باشد.
گاهی اوقات مهم ترین مانع دستیابی ما به خواسته هایمان دقیقا جلوی چشمانمان است اما به آن بی توجهیم. شاید هم چون همیشه جلوی چشممان است نمی بینیمش. اگر از زاویه جدید نگاه کنیم به قول معروف یک شبه می توانیم ره صد ساله برویم.
1. غرور مانع یادگیری
غرور مانع اصلی یادگیری است. شما حتما این ضرب المثل ایرانی را شنیده اید “پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است” اما خودتان قضاوت کنید چند بار به خاطر حفظ غرورمان از سوال کردن طفره رفته ایم. اغلب کسانی که در رشته های مختلف علمی به پیشرفت رسیده اند کسانی اند که از پرسیدن نمی ترسیدند.
2. تعصب مانع نوآوری
هیچ چیز در دنیا بیشتر از تعصب مانع نوآوری و پیشرفت نوع بشر نشده است. به خیلی چیزها چنگ می زنیم و تعصب داریم اما نمی دانیم چرا. اگر در مورد خیلی از باور ها و روش های زندگی مان فکر کنیم فلسفه خاصی برایش نداریم درحالیکه شاید هر روز اجرایش کنیم. هرکسی که توانسته زیان های جبران ناپذیر تعصب بیجا را در زندگی اش کشف کند درهای تازه ای به رویش باز شده و دنیا را از منظر جدیدی دیده است.
3. کم رویی مانع پیشرفت
مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. اگر تمام جهان بگویند شما انسان بااستعدادی هستید تا زمانی که عقاید و افکارتان در ذهنتان باقی بماند نمی توانید پیشرفت کنید. دیگران با دیدن چهره موجه و رفتار شما به ارزش های شما پی نخواهند برد. تنها زمانی که لب به سخن بگشایید می توانید به پیشرفت دست یابید.
4. ترس مانع ایستادن
ترس مانع اصلی ثابت قدمی و پایبندی انسان بر اعتقاداتش است. ترس از قضاوت دیگران، ترس از طرد شدن، ترس از عدم موفقیت سبب می شود شما هرچقدر هم به درست بودن چیزی ایمان داشته باشید برای داشتن و عمل کردن به آن کاری نکنید.
«سلامت اجتماعی» به عنوان ارزیابی فرد از کیفیت روابط خود با خانواده، دیگران و گروه های اجتماعی تعریف شده است.به واقع مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را می سنجد که نشانگر رضایت و خشنودی یا عدم رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعی است و در واقع شامل پاسخ های دورنی فرد(احساس، تفکر و رفتار) نسبت به محیط پیرامونی خود است(Larson,1996: 183).
با وجود توجه نسبی به سلامت فیزیکی و جسمی افراد در ایران، به ابعاد سلامت اجتماعی نظیر میزان خشنودی از زندگی، افسردگی، امید به زندگی، میزان بیکاری، میزان طلاق، میزان قتل وخودکشی،جرائم کیفری و مالی، بزهکاری ها و انحرافات، مصرف سیگار، افت تحصیلی و ترک تحصیل، مصرف مواد مخدر، الکل وسیگار و سایر آسیب های اجتماعی توجه کافی نشده است. واقعیت تحولات اجتماعی گویای آن است که چهره بیماری های و اختلالات در حال دگرگونی است و پدیده انتقال اپیدمیولوژیک در حال وقوع است، به نحوی که تا سال 2020 منشأ بر هم زنندۀ سلامت در جهان، اختلالت و بیماری های روانی، رفتاری و اجتماعی خواهد بود(مرندی، 1385: 2039). مهارت های اجتماعی، عضویت در گروه های اجتماعی، نشاط اجتماعی، سرمایه اجتماعی و مشارکت اجتماعی رفتارهایی هستند که فرد را قادر به تعامل موثر و اجتناب از پاسخ های نامطلوب می نماید و بیانگر سلامت رفتاری و اجتماعی افراد است.
امروزه کارکرد رسانهها در حوزه سلامت اجتماعی روز به روز بیشتر مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان بخش کلان سلامت قرار گرفته است. رسانهها ضمن اطلاعرسانی، قادرند با طراحی پیامهای برنامهریزی شده به تغییر باور، احساس،نگرش، رفتارهای اجتماعی و کاهش یا افزایش خشنودی و ارتقای مهارت های زندگی بپردازند. این امر بر اهمیت روزافزون نقش رسانهها در حوزه نیازهای اساسی جامعه از جمله سلامت اجتماعی دامن زده وحوزه جدیدی را با عنوان «ارتباطات سلامت» ایجاد کرده است.
در این نوشتار به بررسی و تشریح دو مفهوم نو در حوزه علوم ارتباطات، علوم سیاسی و جامعه شناسی می پردازیم: یکی قدرت نرم و دیگری قدرت هوشمند.
قدرت نرم
بر اساس تقسیمبندی «ژوزف نای»، استاد دانشكده علوم سياسي دانشگاه هاروارد و یکی از نظریه پردازان مطرح دکترین قدرت نرم، قدرت بر دو نوع «قدرت سخت»[1] و قدرت نرم[2] تقسیم میشود. درواقع قدرت قابل تصور هر كشوري از دو قدرت سخت و نرم تشكيل شده است كه قدرت سخت و اجزاء آن بسيار شناختهشدهتر است؛ براي مثال، قدرت نظامي يك كشور يكي از اجزاء آن است. منابع طبيعي، مساحت و جمعيت يك كشور نيز از ديگر اجزاء قدرت سخت يك كشور به شمار ميروند. همان طور که از قدرت سخت می توان دریافت، ناظر بر قدرت نظامی و توان نظامی است. بنابراین موضوعی به نام «خشونت» عنصر اساسی آن است. از طریق اعمال قدرت سخت است که شخص یا کشور خاصی را «مجبور» به انجام دادن کاری میکنند. بنابراین قدرت سخت، «قهری» و «اجبارآمیز» است. این نوع قدرت معمولا زمانی استفاده میشود که کشوری بخواهد کشور و سرزمینی دیگر را به تصرف خود در آورد.
قدرت نرم پيشينۀ طولاني دارد؛ براي مثال « سوفسطاييان، باور داشتند كه ميتوان با بهرهگيري از سخنوري (زبان)، آثار مادي در جهان ايجاد كرد. گرامشی سلطه را در قدرت ناشي از اجماع، نه اجبار ميدانست» (Chouliaraki, 2007: 1). چندين قرن پيش از ميلاد مسيح، اين مفهوم- اما نه به اين نام- مطرح بوده است. هنگامي كه كنفوسيوس فيلسوف معروف چيني از لائوتسه بنيانگذار مكتب تائو پرسيد، تائو چيست؟ لائوتسه دهانش را گشود ولي چيزي نگفت. كنفوسيوس لبخندي زد و به شاگردانش كه موضوع را درك نكرده بودند، توضيح داد كه لائوتسه در طريقت از ما پيشي گرفت. در دهان او دنداني وجود ندارد، بلكه فقط يك زبان است. در دهان سختترينشان (دندانها) نابود شدهاند، ليكن نرمترينشان (زبان) زنده مانده است؛ يعني قدرت نرمي، بيشتر از قدرت سختي است، اين است تائو(محمدي، دُرمرادي،1389: 23).
اصطلاح «قدرت نرم» تنها دو دهه است كه رايج شده و صاحبنظران تعاريف گوناگوني در خصوص قدرت نرم و نيز اجزاء و عناصر آن ارائه كردهاند. جوزف ناي مشهورترين صاحبنظر در اين زمينه و مبدع اصطلاح قدرت نرم كه ببيش از دو دهه به طرح بحث در خصوص قدرت نرم آمريكا مشغول بوده، در كتابهاي متعددش از جمله خيز براي رهبري در سال 1991، پارادوكس ابرقدرتي امريكا در جهان در سال2001، قدرت نرم، ابزاري موفقيت در سياست بينالملل و قدرت در عصر اطلاعات جهاني: از رئاليسم تا جهاني سازي[3] در سال 2004، موضع قدرت نرم و سخت را بهطور مفصل تعريف و تبيين كرده است. او بهطور خلاصه قدرت نرم را چنين معرفي ميكند: «توانايي كسب قدرت مطلوب از طريق جاذبه، نه از طريق اجبار يا تطميع» (ناي، 1387: 25). جوزف ناي در كتاب قدرت نرم از مولفههاي نرمافزاري در جهت به دست آوردن اذهان و قلوب و در نتيجه تحقق سياستهاي مورد نظر سخن گفته است. او معتقد است قدرت پليس، قدرت مالي و توانايي بهكارگيري و استخدام افراد يا اخراج آنها نمونههايي ملموس از قدرت سخت هستند كه ميتوان از آن بهمنظور واداشتن ديگران به تغيير وضعيت خود استفاده كرد. قدرت سخت به تشويقها (هويج) و تهديدها (چماق) متكي است. اما گاهياوقات ميتوان به نتايج دلخواه و مطلوب از طريق تعيين يك برنامه و جذب ديگران بدون تهديد يا هزينۀ مالي دست يافت.
از نظر نای قدرت نرم دستيابي به نتايج مطلوب از طريق جذب ديگران نه از طريق بهرهگيري از محركهاي مادي آنها. اين نوع از قدرت، بر مبناي انطباق و هماهنگ شدن با مردم قرار دارد تا اجبار و اعمال زور بر آنها. قدرت نرم بر توانايي شكلدهي ترجيحات ديگران براي خواستن آنچه مورد نظر شماست، متكي است(Nye, 2004:29).