صبر سخت سیدالشهدا؛ دوای درد امروز ما
پیوند: http://www.jonbeshnet.ir/news/65603
صبر سخت سیدالشهدا؛ دوای درد امروز ما
رسیدن به هدف، بدون صبر بر مشکلات و ناملایمات، ممکن نیست؛ خواه این هدف، ابعاد کوچک و محدودی داشته باشد مثل تلاش برای ساختن یک خانهی خوب یا سعی یک ورزشکار برای عبوردادن توپ از خط دروازهی حریف؛ و یا اینکه آن هدف، جنبههای مهم و آثار وسیعی داشته باشد؛ مثل تلاش برای انزوا و اضمحلال ظلم و مبارزه برای استقرار عدالت. در هر صورت، چنین مسیری دارای مشکلاتی است که نیاز به استقامت دارد و باید بر آنها صبر نمود.
از صحبت دربارهی «لزوم صبر بر سختیها» که بگذریم باید به این نکته توجه کنیم که «تمام صبر کردنها» در یک درجه نیستند؛ چون تمام ناملایمات در یک رتبه از شدت و سختی قرار ندارند. این سخن امام راحل عظیمالشان را از یاد نبردهایم که میفرمود: «حفظ پیروزی و نهضت، بسیار مشکلتر از اصل آن است.»[1] این کلام امام، یعنی استقامت و صبری که برای محافظت از دستاوردهای انقلاب، لازم است بسیار بیشتر از صبری است که برای به ثمر رسیدن اصل انقلاب، لازم بود.
در ایام ولادت دردانهی عالم خلقت و نگین درخشان اهلبیت عصمت، نمیتوان از صبر حسینبنعلی (علیهماالسلام) نگفت و از آن درس نیاموخت. سراسر زندگی امام سوم بشریت، مشحون و سرشار از صحنههای صبر و استقامت آن بزرگوار بود. چه در دوران کودکی که شاهد غصب حق پدر -به عنوان ولیّخدا- و ظلم عظیم بر مادر -بهعنوان عصمت کبرای خدا- بود و چه در واقعهی بینظیر کربلا که تمام هستی و سرمایهی خود را برای رضای پروردگار، فدا کرد. در تمام اتفاقات نهضت عاشورا، اگر استقامت سیدالشهدا نبود قطعا نتیجهای حاصل نمیشد اما از طرف دیگر، صبر آن حضرت هم در یک رتبه و سطح نبود. «صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشتهشدنِ یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است.
صبرِ سختتر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هی ایجاد تردید کنند. کیها؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجستهی بزرگ آن روز دنیا، آقازادههای مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را. هرکه باشد اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم.»[2]
در انقلاب اسلامی ایران هم صحنههایی از بروز چنین شرایطی را شاهد بودیم.یک نمونه از آن مربوط میشود به دورانی که شاه خائن، کشور را ترک کرده بود و شرایط برای پیروزی انقلاب، بسیار مهیا بود باز یک عده از افراد ظاهر الصلاحی که ضعیفالنفس و فاقد بصیرت لازم بودند به امام(رحمهالله) پیغام میدادند که باید با حکومت شاهنشاهی همراهی کرد و با آنها ساخت![3] یعنی تمام جانفشانیها و مبارزات مردم را نادیده میگرفتند و سفارش به همراهی با حکومت پهلوی میکردند. و اگر نبود صبر جانانهی امام راحل و مردم وفادار ایران، ممکن بود دچار دلسردی و یأس شوند و اصلا چیزی به نام انقلاب اسلامی، شکل نمیگرفت.
امروز هم شرایط مشابهی را تجربه میکنیم. عدهای معتقدند که برای رهایی از مشکلاتی نظیر تحریم، نه به دست پرتوان نیروهای داخلی، بلکه باید چشم به دست شیطان بزرگ بدوزیم تا بلکه لطف کند(!) و تحریمها را لغو نماید. چنین دیدگاهی قطعاً مخالف سیره و تفکر حسینی است؛ چرا که اگر جایز بود بخاطر تحریم و مشکلات معیشتی، دست از مبارزه کشید، آنحضرت بسیار بیشتر از امروزِ ما حق داشت تا برای رهایی کودکان و زنان تشنه و بیدفاع هم که شده، دست تسلیم را بالا ببرد و به اسم مذاکره، از آرمانهای خود صرفنظر کند!
امروز، «صبر سختترِ» نیروهای خالص انقلاب این است که دربرابر تحلیلهای منفعلانه و القاهای ذلتآفرین برخی از خواص بیبصیرت، دچار یأس و دلسردی نشوند و مثل همیشه، چشم به سخنان ولیفقیه و نایب امام زمان(عجلاللهفرجه) بدوزند و بدانند که عزت دنیا و آخرت ما در گرو عمل به کلام و سیرهی سیدالشهدا(علیهالسلام) است.
پینوشت:
[1]. صحیفه امام، ج۹، ص۲۷
[2]. امام خامنهای، 13تیر1390
[3]. امام خمینی(رحمهالله): «…شاید این حرکات ما را یک حرکات غیر عاقلانه میدانستند. حتی در این اواخر هم که خود آن مردک[محمدرضا پهلوی] رفته بود و بختیار جایش بود، باز ناصحهای بیاطلاع، نصیحت میکردند که باید ساخت دیگر با اینها! باید شورای سلطنتی را تأیید کرد و بعد رفت وکیل درست کرد. و بعد از راه او مسئله را ختم کرد…»(تیرماه 1358 در جمع اقشار مختلف مردم و پاسداران حصارک کرج)