اشعار دفاع مقدس
30 شهریور 1391 توسط هدایتی
عنوان : كجامي برد
تاريخ : 1391/01/06
شاعر / نويسنده : محمد علي بهمني
موضوع :اشعار دفاع مقدس
بي سايه مرا آن نور، با خويش كجا مي برد
بي پرسش بي پاسخ، مي رفت و مرا مي برد
ها! گفت تماشا كن گلخاك شهيدان را
خالص نشدي ورنه، اين خاك تو را مي برد!
من بودم و من بودم، در حال شدن بودم
انگار شوري، رقصان به سما مي برد
هنگامه ي محشر بود، يا وعده ي ديگر بود
آن پاي كه بي سر بود، تن را چه رها مي برد
رو سوي خطر مي رفت، يا سير و سفر مي رفت؟!
هم باورمان مي داد، هم باورمان مي برد
پيري كه غريبي را، از كرب و بلا آورد
اين بارغريبان را تا كرب و بلا مي برد!
منبع: كتاب گزيده شعر جنگ و دفاع مقدس، انتخاب و توضيح: حسن حسيني، ص92