توبه ی نصوح
توبه ی نصوح
از امام علی علیه السلام پرسیدند:
توبه ی نصوح چیست؟
فرمود:
- پشیمانی به دل
- استغفار به زبان
- عزم بر بازنگشتن به آن
تحف العقول ص 209
توبه ی نصوح
از امام علی علیه السلام پرسیدند:
توبه ی نصوح چیست؟
فرمود:
- پشیمانی به دل
- استغفار به زبان
- عزم بر بازنگشتن به آن
تحف العقول ص 209
شب یلدا، نخستین شب زمستان و طولانی ترین شب سال است که ایرانی ها طی رسوم کهن خود، به دور یکدیگر جمع می شوند و ضمن دید و بازدید، خوراکی های خاصی مانند هندوانه، انار، آجیل و… را مصرف می کنند. هنگام شب یلدا، جوانان پای صحبتها و قصههای بزرگسالان مینشینند و از لابهلای داستانها و قصههایی که از زبان این گنجهای زندگی میشنوند، عبرتها و درسهای بی شماری برای خود میاندوزند. از جمله رسوم بسیار زیبا و پسندیده ایرانی در این شب که در اسلام نیز بسیار به آن سفارش شده، عیادت از سالمندان و بیماران است. ملاقات با خویشاوندان و دوستان و رسیدگی به احوال نیازمندان، به ویژه نیازمندان خویشاوند، از جمله آداب پسندیده و نیکویی است که در پرتو دستورات جامع و کامل اسلام، مردمان شریف ایرانی در شب یلدا و دیگر شبهای طولانی و بلند زمستان به آن اهتمام می ورزند. در ادامه به برخی از آداب و رسومی که انجام آن در شب یلدا سفارش شده اشاره کردهایم:
اسراف نکنیم: خداوند برای رفاه و آسایش بندگان خود، نعمت های بسیاری آفریده و به آنها امر فرموده از این نعمت ها استفاده کنند، ولی همواره بکوشند از اسراف کردن بپرهیزند؛ زیرا خداوند اسراف را دوست ندارد.اصراف نکنیم امام علی (ع) اسراف کردن را موجب هلاکت دانسته و امام سجاد (ع) در دعا و مناجاتهای خود با خدا میفرماید: «و مرا از زیاده روی باز دار و روزی ام را از تلف شدن نگاهدار و دارایی ام را با برکت دادن به آن افزون کن و راه مصرف آن را در کارهای خیر به من بنمایان». رسم زیبای دیدار یکدیگر در شب یلدا وقتی زیباتر می شود که با زیاده روی نکردن در مصرف خوراکی ها و تنقلات، بخشی از آنها را به مصرف یتیمان و افراد بی بضاعتی برسانیم که توانایی تهیه چنین اقلامی را در این شب ندارند.
زمستان، بهار مؤمنان: انسانهایی که عاشق عبادت هستند و از صمیم دل آن را دوست می دارند، تمام وجود خود را وقف عبادت می کنند و هر یک از اعمال و گفتار خود را با نیت تقرب به خداوند انجام می دهند. این گونه افراد جزو برترینهای مردم شمرده می شوند و ترسی از سختی های دنیا ندارند. روزها و شب های زمستان، بهترین فرصت برای راز و نیاز و مناجات با خداوند است. امام صادق (ع) این فرصت نیکو را این گونه معرفی می کند: «زمستان، بهار مؤمن است. شب هایش طولانی است که برای عبادت نیمه شب از آن کمک می گیرد و روزهایش کوتاه است که برای روزه گرفتن از آن مدد میجوید». برخاستن از خواب شیرین در دل شب و اندیشیدن در ملکوت آسمان ها و زمین، خدا و قدرت او و نیز روزه گرفتن در روزهای کوتاه زمستانی، بهترین و خالص ترین عبادت خدای تعالی است. رسول خدا (ص) می فرماید: «روزه زمستان، غنیمتی فرح بخش است»
دیدار با خویشاوندان: خداوند در آیات بی شماری به بندگان خود دستور می دهد خویشاوندان و نزدیکان خود را فراموش نکرده و همواره جویای احوال آنها باشند و آنها را از قطع رحم و رسیدگی نکردن به خویشان برحذر میدارد. امام باقر (ع) در اهمیت این موضوع میفرماید: «صله رحم اعمال را پاک می کند، دارایی ها را فزونی می بخشد، بلا را برطرف می گرداند، کار حسابرسی در قیامت را آسان می کند و مرگ را به تأخیر میاندازد». صله رحم و دیدار با اقوام به قدری اهمیت دارد که رسول خدا (ص) حتی یکسال پیاده روی برای آن را جایز می شمارد. شبهای بلند زمستانی، فرصت بسیار خوبی است که می توان از آن بهره برداری صحیح کرده، به دیدار اقوام و نزدیکان شتافت و در اجرای این سنت پسندیده و نیک که ثواب بسیاری هم دارد، پیشقدم شد.
بیان قصههای قرآنی: خداوند در قرآن کریم بندگان خود را به قصه های قرآن توجه داده و هر یک از این سرگذشت ها را دارای حکمتی می داند که برای انسان ها هزاران پند و اندرز در خود نهفته دارد. امام (ع) نیز می فرماید: «بهترین داستان، رساترین اندرز و سودمندترین پند، کتاب خدای عزوجل است». داستان ها و افسانه های زمینی، پس از چندبار تکرار کم کم تازگی و جذابیت خود را از دست می دهد؛ ولی قرآن تنهاکلامی است که هر اندازه هم تکرار شود کهنه شدنی نیست. در شب یلدا و شبهای زمستانی که دور یکدیگر جمع میشویم و پای صحبت بزرگترها مینشینیم، نیکو و شایسته است به جای داستانها و قصههایی که گاه با خرافات همراه است، به قصههای قرآنی توجه کنیم که هیچ گاه کهنه نمیشود و خرافات در آن راه ندارد.
دقت در آفرینش شب و روز: شب، مایه آرامش و سکون است. با پایان روز و پس از به اتمام رسیدن ساعات تلاش و کوشش در راه کسب روزی، آدمیان در سکوت شب، آرامش خود را می یابند و استراحت میکنند. شب های طولانی زمستان، فرصت خوبی است تا با دقت در نظام آفرینش وگردش شب و روز، به بزرگی خدای تعالی و کوچکی خود در این نظام هستی اعتراف کنیم. زیباییهای شب و درخشش ستارگان در پرده های سیاه شب های فرو رفته در ظلمت و گسترش نور ماه در آسمان ها، همه نشان از قدرت بی پایان خداوند دارد. در این شبها می توانیم به ستایش خدا بپردازیم. چنانکه امام (ع) می فرمود: «خدای پاک! چه عظیم و پرشکوه است آنچه از آفرینش تو می بینیم، و چه خرد است هر بزرگی در برابر قدرت تو، و چه حقیر است آنچه ما می بینیم در برابر قدرت ناپیدای تو از دیدگان ما».
حسابرسی اعمال روزانه: محاسبه نفس و بررسی کارهای روزانه، ویژگی کسانی است که ایمان حقیقی در جان و دلشان راه یافته است. پیامبر خدا (ص) می فرماید: «پیش از آنکه مورد حسابرسی قرار بگیرید، خود به حساب نفستان برسید و پیش از آنکه سنجیده شوید، خود نفستان را در ترازوی سنجش بگذارید و برای آن روز حساب بزرگ آماده شوید». کسانی که از فرصت های زندگی بهترین بهره ها را برده و نیک ترین ذخیره ها را می اندوزند، در راه اطاعت خدا و خویشتن داری از نافرمانی او شکیبایی می ورزند و روز قیامت بدون محاسبه اعمال به بهشت می روند. زیرا این افراد در این دنیای فانی، در لحظه لحظه زندگی دقت کرده اند تا دچار لغزش نشوند. طولانی بودن شب های زمستانی و آرامشی که در آن برای آدمی ایجاد می شود، بهترین فرصت برای مراقبت و رسیدگی به اعمال روزانه است.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله : لَیسَ شَىْءٌ اُطیعَ اللّهُ فیهِ اَعجَلَ ثَوابا مِن صِلَهِ الرَّحِمِ وَ لَیسَ شَىْءٌ اَعجَلَ عِقابا مِنَ البَغىِ وَ قَطیعَهِ الرَّحِمِ؛ هیچ طاعتى نیست که پاداشش زودتر از صله رحم برسد و مجازاتى سریعتر از مجازات ظلم و قطع رحم نیست. (نهج الفصاحه ص ۶۶۱ ، ح ۲۳۹۸) اسلام دین رأفت، عطوفت و مهرورزی است از نمادهای مهرورزی صله رحم و سرکشی از خویشاوندان است که امامان معصومین علیهمالسلام همواره بر این مسئله تاکید و عواقب ترک آن را متذکر شدهاند.
امسال آخرین شب پاییز و نخستین شب زمستان، با ارتحال پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) متقارن شده و فرصت شب زندهداری و راز و نیاز با خداوند مهربانیهاست؛ شب اندیشیدن بر مردم ایران رفع کدورتها و نزدیک شدن قلبهاست .یلدا، روایت همدلی مردمانیست که در شادیها و غمها همواره یاور دلهای یکدیگرند. بر همین اساس و با توجه به اعتقاد راسخ ایرانیان به ائمه و حرمت داری این ایام، بسیاری از مردم شب یلدای خود را یا برگزار نمی کنند و یا کمی متفاوت تر به گونه ای که شادی بخش نبوده و جنبه صله ارحام شود برگزار می کنند.
ما دو نهاد اصیل دانشجویی داریم. یکی متوجه به کسب علوم مربوط به فهم و تبلیغ دین و نوآوری در مباحث دینی و نوآوری در فهم مسایل روز و حادث شونده در زندگی است که این حوزه است و کارش عبارت است از تحقیق در مسایل دینی و فراگرفتن احکام الهی در همه شؤون زندگی، آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کُنج محراب یا خانه است بلکه در قلمرو وسیع زندگی بشر، این گروه این را باید یاد بگیرند، احکام جدیدش را تحقیق کنند، ناخالصیها و ناسرهها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب در هر جامعهای و هر زمانی و هر مخاطبی به رساترین شکل ممکن به مخاطبین برساند. این وظیفه آن نهاد حوزهای است و اسمش حوزه علمیه است. یک نهاد دانشجویی دیگر داریم که این نهاد ناظر است به اداره امور زندگی مردم منهای مسایل مربوط به دین، مردم معاش دارند، کسب دارند، راه دارند، ساختمان دارند، جسم دارند، شناساییهای گوناگون لازم است. تحقیق در امور زندگی مردم لازم است علوم مختلف و انواع و اقسام دانشها، برای بهتر کردن و راه انداختن زندگی مردم، وجود دارد. این نهاد هم مشغول فراگیری این دانشهاست که اینها را فرا بگیرد… و آنها را برای پیاده شدن در جامعه آماده کند. تحقیقات نو، دنیایی را جذب کند و خودش به نوبه خود، تازههایی در این دانشها بیافریند و به بشریت عرضه کند. این هم یک نهاد دانشجویی دیگر. حالا اگر هر دوی این نهادهای دانشجویی خوب کار کنند و با هم رابطه متقابل دوستانه و از خود دانستن یکدیگر داشته باشند معنایش این خواهد شد که این جامعه، هم دینش، هم دنیایش آباد خواهد شد. آنها جهتگیری زندگی او را تصحیح میکنند و اینها حرکات زندگی او را تسهیل میکنند. آنها فکر و ذهن و روح او را آنچنان که از زشتیها و نادرستیها میآلایند که بفهمد به کجا باید حرکت کند و اینها وسیله این حرکت را به دست او میدهند تا حرکت کند.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان (روز وحدت حوزه و دانشگاه) 24/9/72
روز دانشجو
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رژیم وابسته پهلوی که توانسته بود با کمک اربابان آمریکایی بر اریکه قدرت باز گردد، درصدد برآمد تا پایههای حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از اینکه مقاومت مردم بهطور کامل از بین نرفته و ایران در اولین فرصت خشم و انزجار خویش را نشان میدهد.
نیکسون٬ معاون رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۳۳۲، راهی ایران شد. در حقیقت او میآمد تا نتیجه سرمایهگذاری بیستویک میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی آمریکا(سیا)٬ در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند. ملت در حال افسردگی و از نفاق و تفرقهای که استبداد توانسته بود در میان او ایجاد کند، ناراحت بود.
رهبری نهضت مقاومت، قصد رساندن صدای اعتراض مردم را بهگوش جهانیان داشت و تلاش لندن و واشنگتن را که میخواستند با مشروع جلوه دادن رژیم کودتا، امتیازات مورد نظر خود را در محیط آرام بهدست آورد، خنثی کند. اجرای این برنامه به کمیته هماهنگی دانشگاه تهران واگذار شده بود.
تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، بهعنوان اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران، از روز ۱۴ آذر ۱۳۳۲، آغاز شد. دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، علوم دندان پزشکی، فنی، پزشکی، داروسازی در دانشکدههای خود تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند. رژیم پهلوی که بهخوبی از خشم ملت و بهویژه دانشجویان نسبت به خود و اربابان آمریکا از پیش آگاه بود، با تمام قوا متوجه دانشگاه شد.
روز ۱۵ آذر تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و ماموران انتظامی، در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند.
صبح روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲، گارد تا دندان مسلح رژیم پهلوی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند.
در یکی از کلاسهای درس دانشکده فنی، چند تن از دانشجویان در اعتراض به حضور ماموران گارد رژیم شاه در صحن دانشگاه، آنها را به مسخره میگیرند و همین بهانه کافی بود تا وارد کلاس درس شوند و با ایجاد رعب و وحشت، محیط را برای بهرهبرداری و گرفتن زهر چشم دانشجویان آماده سازند. ماموران گارد با حمله به دانشجویان بیپناه٬ سه تن از آنها را به شهادت رسانند.
حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، بهعنوان یک روز(مقاومت تاریخی) در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای سراسر ایران مراسم و تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز برپا میکرد
جنگ عراق با ایران یا عراق و… با ایران؟!
آن روز که حرف اول زمزمه ها و تیترهای روزنامه ها، جنگ ایران و عراق بود و سکوت خفقان بار مجامع جهانی در برابر این فاجعه انسانی گوش فلک را کر می کرد، عراق، نامی بود که در درون خود، نام های بسیاری را نهفته داشت. در ظاهر فقط صدام جنایت کار بود، ولی آنچه از تجهیزات نظامی پیشرفته و سلاح های شیمیایی و میکروبی در جنگ دیده می شد، بسیار فراتر از تکنولوژی موجود در عراق آن روز بود که جز پول نفت چیزی نداشت. حتی نژاد برخی از سربازان به ظاهر عراقیِ اسیر شده در جنگ، حکایت از چیز دیگری داشت. خلاصه اینکه همه بودند و ما، تنها؛ ولی دست خدا همواره با سپاه حق است.
اهداف عراق از تهاجم جنگ عراق بر ضد ایران
تنها، خواسته دولت عراق نبود؛ کشورهای دیگری نیز در این جنگ اهدافی را دنبال می کردند. رؤیای صدام در این جنگ، جداسازی خوزستان از خاک ایران و الحاق آن به عراق بود. پس از سرنگونی رژیم پهلوی و برقراری جمهوری اسلامی، در اوایل انقلاب، ایران درگیر برخی بازسازی ها و ایجاد اصلاحات بود. ازاین رو، عراق و هم سنگرانش زمینه را برای دست یابی به آمال شومشان مناسب یافتند و دست در دست هم، آماده حمله شدند؛ آماده حمله به کشوری که تا دیروز هر یک در گوشه ای از خاکش سهمی داشتند. کشوری گسترده در خاورمیانه با ذخایر نفتی و منابع طبیعی بسیار که در مقابل دیدگانشان به قدرتی خلاف میلشان در منطقه تبدیل می شد و چه بسا با صدور انقلابش، دست آنها را از منافع و منابع دیگر کشورهای منطقه نیز کوتاه می کردپس از پذیرش قطع نامه 598 از طرف ایران و آتش بس میان کشورهای ایران و عراق، ایران همواره بر شروع جنگ از سوی عراق پافشاری می کرد. سرانجام سه سال و نیم بعد در هیجده آذر 1370، پس از بیش از یک دهه کارشکنی و حق پوشانی، با پی گیری های مستمر ایران و بررسی ها و تلاش های حق جویانه دبیر کل وقت سازمان ملل، عراق به عنوان مسئول و آغازگر جنگ معرفی شد. این اقدام بر اساس بند 6 قطع نامه 598 صورت گرفت که دبیر کل را موظف کرده بود متجاوز را به شورای امنیت معرفی کرد. پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله و ترس امریکا و غرب از توسعه آن در منطقه، آنها را بر آن داشت تا تمام قوای فکری و نظامی خود را به کار گیرند و عراق را در حمله به ایران تجهیز و تشویق کنند. عراق آن روز، کشوری بود نه چندان پیشرفته که زیر یوغ جنایت کار مستکبری چون صدام اداره می شد. پس به یقین، بدون وعده ها و حمایت های امریکا و غرب، فکر حمله به ایران برای کشوری چون عراق، آن هم پس از انقلابی سترگ که لرزه بر پیکر استکباری امریکا و غرب انداخته بود، تصوری ناممکن می نمود. در مجموع آنچه سبب شروع این جنگ و تحمیلش به ایران اسلامی شد، ترس از صدور انقلاب اسلامی ایران و قدرتی بود که رهبری اسلامی و حمایت ملی و مردمی در پیروزی انقلاب نشان دادند. امریکا به عنوان نخستین چراغ سبز، به منظور هموار کردن راه برای کمک به عراق، در فروردین 1361، نام این کشور را از فهرست کشورهای تروریست حذف کرد و همواره از مخالفان تصویب قطع نامه های سازمان ملل بر ضد عراق در استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی بود.
توصیف شروع جنگ از سوی عراق در یک پیام
از بهمن 1357 که انقلاب پیروز شد، تا شهریور 59، در دنیا اسمی از جنگ میان کشورهای ایران و عراق نبود، ولی در خاک ما حرف هایی بود که از درگیری های مرزی و شهادت و اسارت و… خبر می داد. تا اینکه در 31 شهریور 1359 جنگ به طور رسمی با حمله هوایی عراق به ایران با ادعای کاذب «دفاع پیش گیرانه» به منظور دفاع از منافع حیاتی عراق آغاز شد: اول فرودگاه اهواز، بعد مهرآباد تهران و بعد فرودگاه همدان و سنندج و تبریز و اسلام آباد و کرمانشاه. بدین ترتیب، جنگ آغاز شد، در حالی که ما نمی خواستیم. جنگی که هشت سال طول کشید و از فجایع بشری قرن بیستم شد.
زندگینامه امام موسی كاظم علیه السلام:
نام:موسى بن جعفر.
كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
نكته:امام موسی كاظم علیه السلام در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت امام موسی كاظم:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذكر كردند.
محل تولد امام موسی كاظم: ابواء (منطقهاى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب علیهم السلام.
نام مادر امام موسی كاظم:حمیده مصفّاة. نامهاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احكام دینى به ایشان ارجاع مىداد. و دربارهاش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.»
مدت امامت امام موسی كاظم: از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.
تاریخ و علت شهادت امام موسی كاظم: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
محل دفن: مكانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) كه هم اكنون به «كاظمین» معروف است.
همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.
فرزندان امام موسی كاظم: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یكى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت كه 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.
الف) پسران امام موسی كاظم
1. امام على بن موسى الرضا(ع).
2. ابراهیم.
3. عباس.
4. قاسم.
5. اسماعیل.
6. جعفر.
7. هارون.
8. حسن.
9. احمد. 10. محمد.
11. حمزه.
12. عبداللّه.
13. اسحاق.
14. عبیداللّه.
15. زید.
16. حسین.
17. فضل.
18. سلیمان.
ب) دختران امام موسی كاظم
1. فاطمه كبرى.
2. فاطمه صغرى.
3. رقیّه.
4. حكیمه.
5. ام ابیها.
6. رقیّه صغرى.
7. كلثوم.
8. ام جعفر.
9. لبابه.
10. زینب. 11. خدیجه.
12. علیّه.
13. آمنه.
14. حسنه.
15. بریهه.
16. عائشه.
17. ام سلمه.
18. میمونه.
19. ام كلثوم.
یكى از دختران امام موسی كاظم (ع) به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه علیهاالسلام كه براى دیدار برادرش امام رضا علیه السلام عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیمارى، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم اكنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شیعى است.
اصحاب ویاران امام موسی كاظم :
تعداد یاران، اصحاب و راویان امام موسى كاظم علیه السلام بسیار است. در این جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذكر مىگردد:
1. على بن یقطین.
2. ابوصلت بن صالح هروى .
3. اسماعیل بن مهران.
4. حمّاد بن عیسى.
5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.
6. عبداللّه بن جندب بجلى.
7. عبداللّه بن مغیره بجلى.
8. عبداللّه بن یحیى كاهلى.
9. مفضّل بن عمر كوفى.
10. هشام بن حكم.
11. یونس بن عبدالرحمن.
12. یونس بن یعقوب.
زمامداران معاصر:
1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).
2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).
3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).
4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).
5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).
6. هارون الرشید (170 - 193 ق.).
امام موسى كاظم علیه السلام در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نایل آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندین بار توسط خلفاى عباسى دستگیر و زندانى گردید.
امام موسی كاظم تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسید.
رویدادهاى مهم زمان امام موسی کاظم (ع):
1. شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، پدر ارجمند امام موسى كاظم علیه السلام، به دست منصور دوانیقى، در سال 148 هجرى.
2. پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام صادق علیهالسلام و معارضه آنان با امام موسى كاظم علیه السلام در مسئله امامت.
3. ادعاى امامت و جانشینى امام جعفر صادق علیه السلام، توسط عبدالله اَفْطَحْ، برادر امام موسى كاظم علیه السلام و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.
4. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام موسى كاظم علیهالسلام.
5. مرگ منصور دوانیقى، در سال 158 هجرى، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدى عباسى، فرزند منصور.
6. احضار امام موسى كاظم علیه السلام به بغداد و زندانى نمودن ایشان در آن شهر، به دستور مهدى عباسى.
7. زندانى شدن امام موسى كاظم علیه السلام در بغداد، در دوران حكومت هادى عباسى.
8. مبارزات منفىِ امام موسى كاظم علیه السلام با دستگاه حكومتىِ هارونالرشید، در مناسبتهاى گوناگون.
9. بدگویی و سعایت على بن اسماعیل، برادرزاده امام موسى كاظم علیه السلام از آن حضرت، نزد هارون الرشید با توطئهچینى یحیى برمكى، وزیر اعظم هارون.
10. دستگیرى امام كاظم علیه السلام در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسى بن جعفر در بصره، به دستور هارونالرشید، در سال 179 هجرى.
11. انتقال امام علیه السلام از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.
12. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیى برمكى.
13. مراعات كردن حال امام علیه السلام در زندان، توسط فضل بن یحیى و عكسالعمل شدید هارون به این قضیه.
14. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیى، توسط هارون، به خاطر مراعات حال امام علیه السلام در زندان.
15. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن یحیى به زندان سندى بن شاهك.
16. مسموم كردن امام علیه السلام با خرماى زهر آلود، توسط سندى بن شاهك در زندان.
17. شهادت امام كاظم علیه السلام به خاطر مسمومیت در زندان سندى بن شاهك، در 25 رجب سال 183 هجرى.
18. انتقال پیكر مطهر امام موسى كاظم علیه السلام به جِسر (پل) بغداد و فراخوانىِ مردم براى دیدن آن توسط مأموران هارونالرشید.
19. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقى از تحقیر پیكر امام موسى كاظم علیه السلام، توسط مأموران حكومتى، و دستور او به تجهیز و تكفین مناسب شأن پیكر آن حضرت و به خاك سپارى در مقابر قریش بغداد.
منبع: از كتاب “خاندان عصمت علیهم السلام” ، سید تقى واردى.
اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا… امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟…»
لحظه های بی قرار این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. رقیه با اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما دیگر تاب دوری ندارد. پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد.
گل نازدانه پدر رقیه …رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین فریاد خسته! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه! رقیه… رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند. رقیه… رقیه صبور! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد. غربتِ خرابه یا رب امشب چه شبی است. در و دیوار فرو ریخته این خرابه غزل کدامین خداحافظی را می سرایند؟ زینب، این بانوی نور و نافله های نیمه شب، دستی به آسمان دارد و دستی بر سر رقیه؛ بخواب عزیز برادرم! باز هم رقیه علیهاالسلام و گریه های شبانه، باز هم بهانه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیه علیهاالسلام را می دهند و سر حسین علیه السلام را نزد او می آورند. آن شب، هیچ کس توان جدا کردن رقیه علیهاالسلام را از سرِ بابا نداشت.
تو با سرِ بابا چه گفتی؟ چشم های پدر، کدامین سرود رفتن را برایت خواند که مانند فرشته ای کوچک، از گوشه خرابه تا عرش اعلا پر کشیدی و غربتِ خرابه را برای عمه به جای نهادی.
ماه صفر که بنا به روایتی ، روز اول آن روز واردشدن کاروان اسرای کربلا به شام است و حوادث تلخ دیگری از جمله شهادت دختر 3 ساله امام حسین (ع)،رحلت جانگداز پیامبر اکرم (ص) در روز 28 این ماه واقع شده و پایان ماه نیز مصادف با شهادت هشتمین پیشوای شیعیان امام رضا (ع) می باشد.
چرا صفر را صفر نامیده اند؟
در نامگذاری این ماه، دو وجه ذکر کرده اند:
1. از «صُفْرَة (زردی)» گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.
2.از «صِفْر (خالی)» گرفته شده؛ زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، رهسپار جنگ می شدند و شهرها خالی می شد.
این ماه، معروف به شومی و بدشگونی است. از پیامبر اکرم (ص) درباره ماه صفر، چنین نقل شده است:
هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او میدهم.
برخی اعمال ماه صفر
1-در این ماه، به دادن صدقه اهتمام بیشتری شود
پیامبر اکرم (ص) در باب صدقه دادن می فرمایند : ” لبخند تو بر روی برادرت صدقه است ، امر به معروف و نهی از منکر کردنت صدقه است ، رهنمایی کسی که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خا ر و استخوان از راه صدقه است . “
2-برای ایمنی از بلاها، دعای زیر هر روز ده مرتبه خوانده شود:
یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ! (مفاتیح الجنان)
ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگیات همه خلقت. پس کفایت کن از من شرّ خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش!
کتابخانه، کمتر از داروخانه نیست . تاثیر مطالعه بر فکر و اخلاق و دیدگاه ها و زندگی انسان نیز، ناچیزتر از قرص و کپسول و گیاهان دارویی و مراقبت های بهداشتی نیست .کمبود مطالعه ، در هرشخص وجامعه ای که باشد، یک عارضه نامطلوب است که باید با آن مقابله کرد و به درمانش پرداخت و افراد بی خیال را به «عارضه » بودن آن توجه داد .
وقتی کتاب، درمان روح است و مطالعه هم غذای فکر و جان، در گزینش این دارو و نسخه گرفتن از پزشکان اندیشه (نویسندگان و صاحبان فکر و قلم) باید دقیق بود ، زیرا عوارض مطالعات نادرست و کتابخوانی غلط، یا خواندن کتاب های مضر و بیهوده و فرصت کش، بیش از غذای مسموم است و بیش تر لغزش ها، معلول کم اطلاعی یا خواندن آثار سست و ضعیف یا انحرافی است، یا پذیرش تلقین هاو اندیشه های بی بنیاد و مغالطه آمیز برخی از اهل قلم .
پس چندان ناروا نیست اگر از طریق مطالعه، به نوعی «کتاب درمانی » روی آوریم و بیماری هایی همچون یاس و نومیدی، افسردگی، جهل، شک ، نادانی بی خبری، ضعف بینش، کاستی های اخلاقی، گمراهی های سیاسی و انحرافات اعتقادی را با مطالعه آثار متقن وسودمند وجذاب، درمان کنیم و ناتوانی خویش را در عرصه اندیشه، با خواندن آثار غنی جبران کنیم و توانا شویم . از هر کس هم عذر «اهل مطالعه نیستم » پذیرفته باشد، از طلبه پذیرفته نیست،چرا که تار و پود حیات طلبگی، با علم و کتاب و استاد و بحث و مطالعه و پرسش و کاوش آمیخته است .
راهکارهای مطالعه سودمند
اغلب از دیگران می پرسیم که چه مطالعه میکنی؟ وبه ندرت اتفاق میافتد که سوال کنیم: چگونه مطالعه میکنی در حالی که چگونگی و نحو ه ی مطالعه است که افراد سطحی و ژرف اندیش را از یکدیگر جدا میکند . بنابراین مطالعه زیاد شر ط نیست، بلکه خوب مطالعه کردن شرط است که تحقق آن نیازمند تدارک مقدماتی است وآن مقدمات عبارتند از این که: شخص یاد گیرنده در خود هدف داشته باشد،. لذا شخص کتابخوانی که هدف دارد. هم سر گر دان نیست وهم می داند که چه باید بکند؟ از کجا شروع کند؟ وبه کجا برسد؟دیگر اینکه یاد گیرنده باید پیش از مطالعه حال و هوای آن را پیدا کندوسعی کند افکار منفی خویش، را از بین ببرد وافکار مثبت را جایگزین آنها بکند .
براي اينکه مطالبي که ميخوانيد سودمند بوده و در خاطر شما باقي بماند بايد به موارد ذيل توجه کنيد:
1 ـ کتابي که مطالعه ميکنيد مورد علاقه و يا مورد نيازتان باشد.
2 ـ تنها روخواني نکنيد. خواندن را با درک عميق همراه نمائيد.
3 ـ کتاب را مختص به خود کنيد (نکات مهم را کنار صفحه ياداشت نمايئد قسمتهاي مهم را مشخص کنيد.
4 ـ هنگام مطالعه سئوالاتي مطرح کرده و آنها را بنوسيد.
5 ـ موقع خواندن خلاصه برداري کنيد و ياداشتي از مطالبي که واقعاً مهم هستند تهيه کنيد.
6 ـ کتابها و مطالب را از نظر اهميت و ارتباط با موضوع مورد نظر خود دسته بندي کنيد.
7ــ تا زماني خواندن را ادامه دهيد که احساس خستگي نکنيد، مطالعه طولاني باعث کاهش کارکرد ذهن و فراگيري ميشود.
8ــ هنگام خريد کتاب تنها به شهرت نويسنده توجه نکنيد.
9ــ هرگز زيبائي ظاهري کتاب شما را نفريبد.
10ـــ حتماً مقدمه کتاب را بخوانيد چون مقدمه فشردهاي از مطالب کتاب است.
11ــ پيش از خواندن کتاب درباره آن قضاوت نکنيد.
12ــ اگر به کتاب خوبي برخورد کرديد حتماً به ديگران معرفي کنيد.
13ــ عقيده يک نويسنده را در بست قبول يا رد نکنيد.
کارگاه آموزشی ویژه مبلغین در حوزه علمیه فاطمه الزهرا (س) شیرود برگزار شد
صبح امروز کارگاه آموزشی ویژه مبلغین و فارغ التحصیلان با حضور کارشناس دینی حجت الاسلام وحید پور در حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) شیرود برگزار شد.
وحید پور اظهار داشت: یکی از پیام های عاشورا، اصلاح گری فرد و جامعه است و هدف انبیا نیز بر اساس آیات سوره هود، اصلاح گری بیان شده است. در حادثه عاشورا سید الشهدا از لحظه اول هدف را بیان کرد که هرکس میخواهد جان در طبق اخلاص دهد، بیاید.
وی اعلام کرد: مسلمان هیچ وقت به بن بست نمی رسد. مسلمان واقعی همیشه راه برای او مشخص است و با بینایی کامل راه میرود. بنابراین هدف ما مشخص است، باید ابزار را بیابیم. در درجه اول؛ معرفت و شناخت به مجموعه دین است.
وی افزود: دین شامل عقاید، اخلاق، احکام است ک این طراحی سه بعدی بر اساس وجود سه بعدی انسان است که متشکل از درون: فکر و روح و برون: جسم می شود. بنابراین تمام نیاز های انسان را دین پاسخ می دهد.
وی در پایان خاطر نشان کرد:کار طلبه، دین شناسی و شناساندن دین است و طلبه ای که علاوه بر کسب علم به دنبال اخلاق نباشد، لوح فشرده می شود.
صبح دیروز 9/8/93 مراسم شیرخوارگان حسینی در مصلی شهید بهشتی تنکابن برگزار شد. خواهران طلبه حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) شیرود حضور پرشوری از خود نشان دادند. این مراسم با برپایی نماز جمعه و سوم شهدای گمنام تدفین شده در دانشگاه آزاد این شهر به پایان رسید.
تصاویر: