توبه ی نصوح
توبه ی نصوح
از امام علی علیه السلام پرسیدند:
توبه ی نصوح چیست؟
فرمود:
- پشیمانی به دل
- استغفار به زبان
- عزم بر بازنگشتن به آن
تحف العقول ص 209
توبه ی نصوح
از امام علی علیه السلام پرسیدند:
توبه ی نصوح چیست؟
فرمود:
- پشیمانی به دل
- استغفار به زبان
- عزم بر بازنگشتن به آن
تحف العقول ص 209
محرم نخستین ماه از ماههای دوازده گانه قمی و یکی از ماههای حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.
شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است.
محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است.
حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره میشویم:
غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج حضرت زهرا، ورود امیر مؤمنان علی علیه السلام، حادثه خونین کربلا - تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان امام به کوفه و شام.
همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.
عروج حضرت ادریس به آسمان، استجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام، عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.
منابع:
هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص ۵۳، مفاتیح الجنان ص ۵۲۱
عصر امامت امام زينالعابدين (عليهالسّلام)، يكي از ترسناكترين دوره هاي تاريخ اسلام براي شيعيان به شمار ميآيد، يكي از اقدامات مهم امام سجاد (عليهالسّلام) در راستاي رهبري هدايت شيعه موضعگيريهاي بجا و به موقع آن حضرت در برابر قيامها و شورشها و نيز مواضع آن بزرگوار در مقابل عملكرد حكّام اموي عصر خويش بود.[1]
يزيد بيش از سه سال و اندي حكومت كرد و در اين مدت كوتاه هولناكترين فجايع را انجام داد كه رخداد كربلا و عاشورا اولين آنها و فاجعه حرّه گستردهترين آنها بود. او به عنوان دومين خليفه اموي، صحت پيشبيني علي بن ابيطالب (عليهالسّلام) در مورد ظلم امويان را آشكارتر ساخت، علي (عليهالسّلام) سالها قبل فرموده بود:
«الّا! اِنّ أخْوَفْ الفِتَن عنديِ بني اميه، فانّها قتلّه عمياءٌ عظيمَةٌ …»
«آگاه باشيد! ترسناكترين فتنه و آشوب در نظر من، فتنۀ بني اميه است؛ فتنهاي كور و بس تاريك»[2]
همانگونه كه اشاره شد، يكي از جنايات يزيد در عصر امام سجاد (عليهالسّلام)، كه به دست حاكمان جنايتكار اموي در مدينه صورت گرفت، واقعه حرّه است. اين حادثه به قيام مردم مدينه در 25 يا 27 ذي الحجه 63 هجري مربوط است.[3]
علت وقوع اين حادثه:
عبدا… بن زبير، برادرش عمرو بن زبير را كشت. در خطبهاي به يزيد ناسزا گفت و مردم را به فرماني از يزيد و جهاد با او فرا خواند. عبدا… بن مطيع از طرف زبير از مردم مدينه بيعت گرفت. يزيد از جريان اين نا آرامي در مدينه باخبر شد و از عثمان بن محمد كه كارگزار خود در مدينه بود، خواست كه گروهي از بزرگان مدينه را راهي دمشق كند تا از عطا و بخششهاي او برخوردار شوند و دست از ناآرامي بردارند. گروهي از بزرگان شهر از فرزندان انصار و مهاجر به دمشق وارد شدند و در مدت اقامت علاوه بر دست و دلبازيهاي او، سبك سريها و كارهاي زشت او را از نزديك مشاهده كردند. زماني كه اين گروه بازگشتند به جاي تعريف و تمجيد از يزيد از وي بدگويي كردند و گفتند:
«ما از نزد مردي فاسق آمديم كه دين ندارد، شراب ميخورد، طنبور مينوازد، بردگان نزد او ميخوانند و با سگان بازي ميكند».
در پي اين گزارش، مردم مدينه با عبدا… بن حنظله بيعت كردند و بني اميه را كه در خانه مروان حكم جمع شده بودند، به محاصره در آوردند. و خلع يزيد را اعلام كردند. جمعي از بني اميه نامهاي به يزيد نوشتند، به اين مضمون؛
«بنام خداي رحمان رحيم، و امّا بعد، ما را در خانه مروان حكم محاصره كردهاند و آب از برداشتهاند، كمك، كمك!.»[4]
يزيد كه انتظار اين كار را نداشت، بسيار خشمگين شد و مسلم بن عقبه بن رياح را كه در سنگدلي و قساوت مشهور بود، را انتخاب كرد و راهي مدينه كرد.
اين سپاه به فرماندهي مسلم بن عقبه، از جانب يزيد حركت كرد و يزيد به او گفت اگر حادثهاي براي تو رخ داد، حصين بن نمير را جانشين كن و به او گفت: مردم را تا سه روز دعوت كن، اگر پذيرفتند كه بهتر و گرنه با آنها بجنگ و چون غلبه پيدا كردي مدينه را سه روز به سپاهيان واگذار و هر مال و برده، سلاح، خوردني كه در آن هست از آن سپاه باشد و چون سه روز تمام شد از مردم دست بردار، علي بن الحسين (عليهالسّلام) را ببين و دست از او بردار و با وي نيكي كن و تقرب ده كه در كار دخالت نكرده نامه او نيز به ما رسيده»[5]
سپاه مسلم بن عقبه که دوازده هزار نفر بود، نخست شهر مدينه را محاصره كردند و پيام داد تا سه روز مهت داريد با يزيد بيعت كنيد و برده او شويد. مردم مدينه تسليم نشدند و جنگ صورت گرفت. سرانجام لشكريان يزيد بر آنان برتري يافتند. فرمانده سپاه از سپاهيان خواست در اين سه روز هر كاري كه ميخواهند در اموال و امكانات مردم شهر انجام دهند، كشتار زيادي صورت گرفت. جان و مال و ناموس مردم مدينه در چنگال لشكريان شام قرار گرفت. اين كشتار وسيع سبب گرديد كه از آن پس مسلم بن عقبه را «مسرف بن عقبه» ناميدند. كشته شدگان واقعه حرّه سه هزار و سيصد نفر دانستهاند.
عوامل عدم تعرض سپاه اموي نسبت به امام سجاد (عليهالسّلام):
أ) موضعگيري امام سجاد (عليهالسّلام) و عدم شركت در اين قيام؛
ب) اجراي سياست تقيه از جانب امام:
اجرای این سیاست از سوی امام سجاد(ع) موجب شد يزيد سفارش كند كه متعرض امام سجاد (عليهالسّلام) نشوند و اين گونه شد كه در جريان واقعه حرّه تنها كسي كه بدون قيد و شرط از گزنه سپاه اموي در امان ماندند و اقرار به بردگي نكردند. علي بن الحسين (عليهالسّلام) و علي بن عبدا… بن عباس بودند[6]. مسلم با مردم مدينه بدين شرط بيعت كرد كه بنده يزيد باشند و كسي كه نميپذيرفت گردن ميزند و تنها علي بن الحسين (عليهالسّلام) و علي بن عبدا… را معاف كرد.
خط مشی حضرت سجاد (عليهالسّلام) پس از رخداد عاشورا باعث شد كه جاسوسان و گزارشگران اموي كه در مدينه تعدادشان بيشمار بود و روابط و مسايل زندگي حضرت را زيرنظر گرفته بودند، نتوانند كوچك ترين حركتي از ايشان برخلاف حكومت يزيد گزارش دهند و به همين جهت حضرت و پيروان ايشان از اين وقايع در امان ماندند و اهل بيت را كه در جريان كربلا به شدت مورد آزار قرار گرفته بودند، در واقعه حرّه مصون ماندند،
ج) مشيت الهي:
امام حجت خدا بر روي زمين است و خداوند وجود حجتش را از بلا حفظ ميكند.[7] در جريان واقعه حرّه، امام از ابتدا در قيام شركت نكرد و همراه خانواه خود از شهر خارج شد و در ینبوع اقامت نمود و چهارصد نفر از مردم مدينه را در ميان خانه و خاندانش پناه داد و تا زمان بازگشت سپاه و خروج آن از مدينه پذيراي آنها بود.
[1]- رنجبر، محسن؛ نقش امام سجاد (عليهالسّلام) در رهبري شيعه، نشر موسسه امام خميني ره، 1380ش، چاپ اوّل، ص 147.
[2]- ترابي، احمد؛ امام سجاد (عليهالسلام)، جمال نيايشگران، نشر قدس رضوي، 1373ش، چاپ اوّل، ص 151.
[3]- نقش امام سجاد (عليهالسّلام) در رهبري شيعه، ص 147.
[4]- طبري، محمد بن جرير؛ تاريخ طبري، مترجم ابوالقاسم پاينده، نشر اساطير، 1353ش، چاپ اوّل، ج7، ص 3099.
[5]- تاريخ طبري، ج7، ص 3105
[6]- امام سجاد جمال نيايشگران، ص 162.
[7]- امام سجاد، جمال نيايشگران، ص 165.
امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) در ایام کودکی بیمار شدند و پیامبر اکرم(ص) به همراه برخی از صحابه از آنان عیادت نمودند و آن گاه پیامبر(ص) به پدرشان حضرت علی(ع) فرمود:اگر برای بهبودی آنان نذری نمایی،امید است خداوند سبحان زودتر شفا عنایت کند.
حضرت علی(ع) گفت:ای رسول خدا(ص) !برای شفای آن دو نذر می کنم که سه روز روزه شکر به جای آورم.حضرت فاطمه زهرا(س)و خدمت کارش فضه نیز به مانند حضرت علی(ع) نذر کردند .
حضرت علی(ع) گفت:ای رسول خدا(ص) !برای شفای آن دو نذر می کنم که سه روز روزه شکر به جای آورم.حضرت فاطمه زهرا(س)و خدمت کارش فضه نیز به مانند حضرت علی(ع) نذر کردند
چند روزی نگذشت که دو ریحانه رسول خدا(ص) شفا یافتندو حضرت علی(ع) و همسرش فاطمه زهرا(س)قصد کردند که به نذ رشان وفا کرده و سه روز روزه شکر بگیرند .
در آن زمان وضع مادی اکثر مسلمانان، به ویژه خانواده حضرت علی(ع) بسیار پایین بود و به سختی می گذشت.
بدین لحاظ آن حضرت ناچار گردید،از شمعون بن حاریای یهودی، مقداری جو قرض کند و آن را پس از آسیاب کردن،برای پخت نان استفاده کند و یا به روایتی دیگر،برای شمعون یهودی مقداری پشم ریسید و اجرت آن را،سه من جو در یافت کرد.
فاطمه زهرا(س)،آن جو را آسیاب کرد و به سه بخش تقسیم نمود و هر بخشی را برای افطاری یک روز جدا کرد و سپس آن ها را در سه روز متوالی نان پخت.
آنان از روز بیست و پنجم ذی حجّه شروع کردند به روزه گرفتن و ادا نمودن نذر خویش. حضرت علی(ع) در روز اول، نماز مغرب را با پیامبر (ص) به جا آورد و سپس برای صرف افطار به خانه رفت. ولی همین که در سر سفره نشست، مستمند و بیچاره ای از راه رسید و از آنان غذا طلبید.حضرت علی (ع) فرمود که سهمیه وی را به آن فقیر دهند. فاطمه زهرا(س)،فضه و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز به پیروی از آن حضرت سهمیه اندک خودرا به فقیر داده و خودشان با آب افطار نمودند و روز بعد را با همین وضع روزه گرفتند. فاطمه زهرا(س)در روز دوم،بخش دیگر آرد را نان پخت و منتظر افطار ماند که او و همسرش و فرزندانش با آن نان افطار کنند. ولی دراین شب نیز یتیمی از راه رسید و در خواست غذا نمود. جملگی سهمیه خود را به یتیم داده و خود با آب افطارکردند و روز سوم را با همان وضع روزه گرفتند.
به روایتی دیگر،برای شمعون یهودی مقداری پشم ریسید و اجرت آن را،سه من جو در یافت کرد. فاطمه زهرا(س)،آن جو را آسیاب کرد و به سه بخش تقسیم نمود و هر بخشی را برای افطاری یک روز جدا کرد و سپس آن ها را در سه روز متوالی نان پخت.
در روز سوم نیز فاطمه زهرا(س)باقی مانده آرد را نان پخت و در سر سفره گذاشت، تا هنگام افطار، همگی از آن تناول کنند،اما در این شب نیز محتاج دیگری فرا رسید. وی اسیر بی بضاعت و گرسنه ای بود که از فرط گرسنگی و در بدری،به خانه امام علی(ع) پناه آورد. در این شب نیز اهل خانه،غذای خود را به اسیر بخشیدند و تنها با آب افطار کردند.
روز چهارم،حضرت علی(ع) دست فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را گرفت و نزد رسول خدا(ص) رفت، در حالی که فرزندانش از شدت گرسنگی می لرزیدند.
پیامبر(ص) از وضعیت آنان پرسید و حضرت علی(ع) ماجرا را برای آن حضرت تعریف کرد.
پیامبر(ص) آن دو را در آغوش گرفت و به نزد دختر خود، فاطمه(س)آمد و دید وی در محراب عبادتش نشسته و به عبادت مشغول است، ولی چهره مبارکش از گرسنگی زرد و چشمانش گود شده است و کلاً بی حال است.
پیامبر(ص) از دیدن آنان بسیار متأثر و غمگین شد و دست بندگی به سوی پروردگارش بلند کرد و گفت: و اغوثاه،یا الله اهل بیت محمد یموتون جوعاً. یعنی:ای داد،ای خدا!اهل بیت محمد از گرسنگی می میرند.
پیامبر(ص) از دیدن آنان بسیار متأثر و غمگین شد و دست بندگی به سوی پروردگارش بلند کرد و گفت: و اغوثاه،یا الله اهل بیت محمد یموتون جوعاً. یعنی:ای داد،ای خدا!اهل بیت محمد از گرسنگی می میرند.
در همین هنگام جبرئیل امین فرود آمد و عرض کرد: ای رسول خدا(ص) آنچه خداوند متعال در باره اهل بیت توعنایت کرده است،بنگر.
فرمود:چه چیزی را بنگرم!
جبرئیل امین این سوره را که در شأن فداکاری حضرت(ع) و همسرش فاطمه زهرا(س)و فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) نازل شد،بر آن حضرت قرائت کرد:هَل اَتی عَلَی الاِنسانِ حینٌ مِنَ الدَّهرِ…اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزائاً وَلا شَکوراً… بنا به روایتی در آن روز برای اهل بیت فداکار پیامبر(ص) غذایی از آسمان فرود آمد و آن را تا هفت روز تناول کردند.
بدین گونه،خداوند سبحان از ایثار و خود گذشتگی حضرت علی(ع) و خانواده بی نظیرش تقدیر کرد و قلب پیامبر(ص) را تسلی بخشید.
منبع:پایگاه فرهنگی مذهبی سربداران
تعریف لعنت
مباهله در لغت به معنای یکدیگر را لعنت و نفرین کردن است.لعن و لعنت یعنی طرد نمودن ودور ساختن ازروى خشم. لعن از سوی خدادر آخرت به معنی عقوبت است و در دنیا، انقطاع از قبول رحمت و توفیق الهی است و لعن از سوى انسان، نفرینى است بر دیگران. ۵
ماجرای مباهله
در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلوات الله علیه مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند.[۶]گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر صلوات الله علیه دیدار کردند. آنها گفتند: اى محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را مىشناسى؟
پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟
گفتند: عیسى بن مریم.
پیامبر صلوات الله علیه فرمودند:«او عبد و رسول خدااست.
گفتند: به ما نشان بده کسى را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیدهاى… .
جبرئیل بر پیامبرصلوات الله علیه این آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل عیسى عنداللَّه کمثلِ آم خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون؛ مثل عیسی(علیه السلام) در نزد خدا، همچون آدم (علیه السلام)است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد.» [۷] بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهيّت او نیست.
آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند. ۸
نزول آیه مباهله
آیه ی مباهله نازل شد و خطاب به پیامبر صلوات الله علیه فرمود: به کسانى که با تو محاجّه و جدال کرده و از قبول حقّ، شانه خالى مىکنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان(انفس)، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینى که دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مىشود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
درخواست مهلت نجرانیان از پیامبر
هنگامى که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم صلوات الله علیه شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحيّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. [۹] مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد(صلوات الله علیه) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که کارى از او ساخته نیست.۱۰
همراهان پیامبر
طبق آیه مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود میآورد و اینان کسانی نبودند جز حسن بن علی علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و علی بن ابی طالب علیه السلام.۱۱
روز مباهله
فردا صبح پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالى که دست حضرت علی علیه السلام را گرفته بود و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام در جلوی ایشان می رفتند و حضرت فاطمه سلام الله علیها در پشت سر ایشان می رفت. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفى شوند. به آنها گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و هذه الجاریة بنته فاطمة أعز الناس علیه و أقربهم إلى قلبه؛ [۱۲] این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دخترى پیامبر و از صلب على علیه السلام هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر.»
عقب نشینی نجرانیان
سپس پیامبر صلوات الله علیه پیش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: اى ابا حارثه! جلو برو و مباهله کن. ابا حارثه گفت: به خدا قسم که مباهله نمیکنم؛ زیرااو را بر مباهله پرجرأت میبینم و میترسم که راستگو باشد که در این صورت به خدا، هیچ نیرویى براى ما نباشد. چهرههایى مىبینم که اگر از خدا بخواهند که کوهها را از جاى بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند.
تبدیل مباهله به مصالحه
سپس اسقف به پیغمبرصلوات الله علیه گفت: اى اباالقاسم ما مباهله نمیکنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. پیامبرصلوات الله علیه با آنها به دو هزار حلّه هر حلّهاى به قیمت چهل درهم مصالحه کرد و این که سى زره و سى نیزه و سى اسب عاریه دهند که اگر در یمن آشوبى و جنگى پیش آمد، مسلمین بکار برند و رسول خداصلوات الله علیه ضمانت فرمود که عاریهها را سالم به آنها برگرداند و این قرارداد را مکتوب کردند. نقل است این واقعه سبب شد پس از مدتی دو تن از بزرگان مسیحیت به نام سید و عاقب، مسلمان شوند و ایمان بیاورند. ۱۳
زمان و مکان مباهله
مباهله، در ماه ذی الحجّه و محل آن در روزگار پیامبر صلوات الله علیهدر بیرون شهر مدینه بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الإجابة» ساخته شده است. فاصلهى این مسجد تا «مسجد النّبی» تقریباً دو کیلومتر است . ۱۴
آیه ی مباهله فضیلتی برای اهل بیت
در آیه شریفه از اهل بیت تعبیر به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ یعنى از میان همه مردان و زنان و فرزندان، فقط این بزرگواران به این تعابیر خوانده شدهاند و این از مناقب ارزشمند برای آنان است؛ به خاطر همین، حضرت على علیه السلام در روز تعیین جانشین برای خلیفه دوم، با این منقبت، بر اهل شورى استدلال کرد که: «شما را سوگند مىدهم به خدا که هیچ کدام از شما به رسول در نسب نزدیک تر از من هست و غیر از من کسى دیگر در میان شما هست که اولاد او، اولاد رسول اللَّه و نساء او، نساء رسول اللَّه باشد»؟ گفتند: نه هیچ کدام از ما این منزلت ندارد . ۱۵
این واقعه، فضیلتی برای اهل بیت (علیهم السلام) است؛ به طوری که صحابه به این فضیلت، غبطه می خوردند. در کتاب صحیح مسلم از سعد بن ابی وقاص نقل شده است که معاویة بن ابی سفیان به سعد گفت: «چرا ابوتراب (على بن ابی طالب)علیه السلام را سبّ و دشنام نمىدهى»؟ گفت: به خاطر آن است که سه خصلت از رسول خدا صلوات الله علیه در شأن على شنیدم که با توجه به آنها، هیچ گاه به سبّ و دشنام آن حضرت، اقدام نمىکنم و اگر یکى از آنها براى من باشد، بهتر از تعداد زیادى شتران سرخ مو [۱۶] است:
۱)وقتى پیامبر صلوات الله علیه به بعضى از غزوات میرفت، حضرت على علیه السلام را به جانشینى خود، در مدینه باقى میگذاشت. حضرت على علیه السلام عرض کرد:«یا رسول الله! مرا به خلافت بر زنان و کودکان موظّف مىدارى»؟ رسول خدا فرمود:«أما ترضى أن تکون منی بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبوة بعدی؛ آیا خرسند نیستى از این که منزلت تو نسبت به من، همانند منزلت هارون به موسی (علیه السلام)باشد؛ با این تفاوت که پس از من پیغمبرى مبعوث نمىشود»
۲)در روز جنگ خیبر، از رسول خدا شنیدم که مىفرمود: «لأعطین الرایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ویحبه اللّه ورسوله»؛ پرچم اسلام را به دست کسى به اهتزاز مىآورم که خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم، او را دوست مىدارند»! از شنیدن این سخن همه ما در انتظار چنان عطيّهاى بودیم و دستها از آستین بیرون آوردیم تا پرچم اسلام را در اختیار بگیریم، همان زمان رسول خدا صلوات الله علیه فرمود:«على را به حضورم بیاورید» على علیه السلام را در حالى به حضور حضرت رسول اکرم دعوت کردند که حضرتش به درد چشم دچار بود، رسول خدا آب دهان مبارک خود را به چشم حضرت على مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على علیه السلام ، فتح و پیروزى نصیب اسلام شد.
۳).هنگامى که آیه مباهله نازل شد،رسول خدا صلوات الله علیه، حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را به حضور طلبید و فرمود:«اللهم هولاء اهلى ؛ بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند» ۱۷
پیام های واقعه مباهله
ازداستان مباهله می توان پیام های زیر را به دست آورد:
۱)اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیک ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جاءک من العلمِ»
۲)آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست.«فقل تعاوا ندع»
۳)در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود ببریم. «أَبناءنا»
۴)استمداد از غیب، پس از بکارگیرى توانایىهاى عادّى است.«نبتهِل»
۵)در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند.«أَبْناءَنا»، «نِساءَنا»، «أَنْفُسَنا».
۶)زن و مرد در صحنههاى مختلف دینى، در کنار همدیگر مطرحند.«نساءنا»
۷)علىّ بن ابى طالب، جان رسول اللَّه است.«أَنفسنا»
۸)اهل بیت پیامبر، مستجاب الدعوة هستند.«أَبناءنا»، «نساءنا»، «أَنفسنا»
۹)فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است.«أَبنائنا»، بنا براین امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام فرزندان پیامبرند. ۱۸
پانویس
۱.↑ آل عمران(سوره۳)،آیه۶۱
۲.↑ آل عمران(سوره۳)،آیه۶۱.
۳.↑ . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص ۷۶۲ تا ۷۶۱.
۴.↑ . مکارم شیرازی،ناصر، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج۹، ص ۲۴۲.
۵.↑ . راغب اصفهانی،حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دار العلم الدار الشامیة، ص۷۴۱.
۶.↑ . قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، ج۲، ص ۷۶.
۷.↑ آل عمران(سوره ۳)،آیه ۵۹.
۸.↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۶-۱۵۵.
۹.↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن،، ج۲،ص۷۶.
۱۰.↑ . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۲.
۱۱.↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۷.
۱۲. ↑ . محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، کنگره شیخ مفید، قم، ج۱، ص ۱۶۸.
۱۳.↑ .طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۳ تا ۷۶۲.
۱۴.↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، ج۲، ص۷۷.
۱۵.↑ . میر حامد حسین، عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، کتابخانه عمومی امام امیر المؤمنین علیه السلام، اصفهان، ج۱۷، ص ۷۴۶.
۱۶.↑ . این حیوان از گرانبهاترین سرمایه هاى عرب محسوب مى شد.
۱۷.↑ . مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، دار الفکر، ج۷، ص ۱۲۱ تا ۱۲۰.
۱۸.↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن،ج۲، ص۷۸.
اشاره
رخداد غدیر در ذىالحجه سال دهم هجرى، تنها یک حادثه تاریخى نیست؛
غدیر، تنها نام یک سرزمین نیست، یک تفکر است؛
نشانهاى است از تداوم خط نبوت؛
چشمهاى است که تا پایان هستى مىجوشد؛
غدیر، روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛
روز بزرگ، روز گشایش و روز تکامل است؛
غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا و نه روایت، بلکه ولایت است؛
پیشوند غدیر، رسالت است و پسوند آن، ولایت و امامت.
معنای غدیر
غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا میشدند و به طرف دیار خود میرفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامههای رنگ کرده خود را در این آبگیر میشستهاند.
خلاصه واقعه غدیر خم
در سال دهم هجرت، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سالها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
پیام غدیر
داستان غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشهای بدون این مسئله خبر میدهد. رسول صلیاللهعلیهوآله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه جمعیت را برای چه نگه میدارد و چه پیامی برایشان دارد.
این پیام اساسیترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلیاللهعلیهوآله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.
غدیر، خنثی کننده توطئه
آنچه میتوانست همه نقشههای منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در اینباره میفرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشهها و توطئههای شیطانیشان شد.
تاج ولایت
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».
خلاصه مکتب وحی
«غدیر» عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا واقعهای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خطمشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشتساز است که «خطبه غدیر» شاخصترین و زندهترین سند آن است.
غدیر؛ تداوم خط نبوت
واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلیاللهعلیهوآله برگزیده شد، حادثهای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر میدهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایهداران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمهای است که تا پایان هستی میجوشد؛ کوثری است که فنا برنمیدارد؛ و افقی است بیکرانه و خورشیدی است عالمتاب.
غدیر و سرنوشت اسلام
بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهمترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان میانجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه ۶۷ سوره مائده میفرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام ندادهای وخداوند تو را از مردم حفظ میفرماید».
حدیث غدیر خم یقینی است
واقعه غدیر خم، یکی از مسلّمترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کردهاند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّقاند و حجت،دهها و دهها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهلسنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کردهاند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.
اگر میشد…
اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به سفارشهای روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر میشد و دین خدا بشریت را به راه میآورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را میگرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونهای ازاین واقعه آگاهی یافتهاند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کردهاند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».
عید غدیر در احادیث
عید خلافت و ولایت
زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابیطالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».
عید آسمانی
حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت
امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را میشناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه میکردند. بخششهای خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».
روز سپاس و شادی
امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».
روز ناله نومیدی شیطان
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».
پیام تبریک
غدیر، سرچشمه همیشهجوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوستداران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مىخواست؛ احد، شجاعت آرزو مىکرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلی الله علیه و آله در ولایت على علیهالسلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.
کوثرى از مِىِ غدیر
پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذىحجه که قافلههاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مىکردند و عدهاى از پسِ حضرت مىآمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفتهاند، بازآیند و آنان که نیامدهاند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مىدهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.
آنگاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخهاى یکصدا و بلند، دست على علیهالسلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد
غدیر در قرآن
آیهاى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیهالسلام نازل شد، از یکسو، بیانگر اهمیت فوقالعاده غدیر و از سوى دیگر، نشاندهنده نگرانىهاى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مىدارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمىکند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیهالسلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مىداند و در مقابل نگرانىهایى که رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مىشود.
آیهاى که پس از اعلام ولایت امام على علیهالسلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دلهاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمتها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم.
ویژگیهای روز غدیر
امام رضا علیه السلام در روایتی میفرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه السلام ، یکسال روز جمعه با عید غدیر همزمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمیکرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گرانسنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانهاش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بیتردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیلها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پردهبرداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمانها از دوروییها و انکارهای آگاهانه است».
وظایف مؤمنان در روز عید غدیر
امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانوادهتان به سوی آنان بروید و به برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید. با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان میبخشد. به یکدیگر نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار میسازد. نعمتهای خدا را به همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به شما پاداش میدهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکیکردن در این روز، ثروت را ثمربخش میسازد و بر عمر میافزاید. همدردی کردن و مهرورزی با یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب میکند. آن اندازه که توان دارید از فضل خداوند برای برادران و خانوادهتان با بذل آنچه موجود است، آماده و فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید.
آداب غدیر
در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در اینباره مىنویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».
به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگترین و مهمترین اعیاد اسلامى است که آداب بىشمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروهها مورد خطاب قرار گرفتهاند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیهالسلام و غسل مىتوان اشاره کرد.
همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.
منابع :
ماهنامه گلبرگ، ش۱۳
ماهنامه گلبرگ، ش۲۶
ماهنامه گلبرگ، ش۷۰
ماهنامه گلبرگ، ش۸۲
ماهنامه گلبرگ، ش۹۴
عرفه چيست؟ و در عرفه چه بايد كرد؟
… تا غروب آفتاب دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشك ميريخت … تا بالاخره بخشيده شد…
خداوند متعال در اين روز به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ويژه دارد:
1. كربلا و زائران امام حسين (ع).
2. صحراي عرفات (در نزديكي مكه) و حجاج بيت الله.
3 . هر جا از دنيا كه دستي به سوي او بلند شود و دلي بشكند.
چرا «عرفه»؟
ـ آنگاه که جبرئيل (ع) مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) ميآموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت : «عرفت؟» يعني «ياد گرفتي؟» و او پاسخ داد آري. لذا به اين نام خوانده شد.
ـ وجه ديگر اينكه مردم از اين جايگاه و در اين سرزمين به گناه خود اعتراف ميكنند.
ـ بعضي ديگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجي ميدانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد ؛ چرا كه يكي از معاني «عرف» صبر و شكيبايي و تحمل است.
برخي از اعمال روز عرفه:
1. غسل
2. روزه روز عرفه (اگر سبب ضعف و مانع از دعا و مناجات نشود) .
3. قرائت دعاي عرفه امام حسين عليه السلام (كه بهتر است بعد از نماز عصر باشد) .
4. قرائت دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام (كه در صحيفه سجاديه موجود است).
5. زيارت امام حسين (ع) در روز عرفه.
6. زيارت حضرت اباالفضل العباس (س) در روز عرفه .
7. اعتراف و اقرار به گناهان.
8. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون خوانده ميشود.
صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي امام حسين (ع)
حضرت سيدالشهدا، امام حسين (ع) نيز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب از خيمه هاي خود در صحراي عرفات بيرون آمدند و رو به دامن «كوه رحمت» نهادند و در سمت چپ كوه رو به كعبه همايشي تشكيل دادند كه موضوع آن شناخت و سازندگي بود. اين همايش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلكه شناخت توأم با عمل و سازندگي و تزكيه و خودسازي بود.
رهيافتهايي از دعاي عرفه امام حسين (ع)
1ـ ستايش حق تعالي:
ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري بپاي صنعت او نرسد. بخشنده بيدريغ است.
2ـ راز آفرينش انسان:
ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم بدنيا آوردي. و در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دلهاي پرستاران را بجانب من معطوف داشتي. و با محبت مادربه من گرمي و فروغ بخشيدي……..
3ـ نعمتهاي خداوند:
آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي….
4ـ ستايش خداي يگانه:
من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. كه وسعم مي رسد با ايمان و يقين قلبي گواهي مي دهم. و اظهار مي دارم:
حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث برش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد…..
5ـ شكايت به پيشگاه خداوند:
خدايا! مرا به كه وا مي گذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كسانيكه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتيكه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟
6ـ تو پناهگاه مني:
تو پناهگاه مني، بهنگامي كه راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز مي داري. و اگر پرده پوشي تو نبود از رسوايان بودم.
منبع: دعاي عرفه عبدالكريم بي آزار شيرازي
لوه قدسي مزيّن است، عنايت مي كند. بر اساس بيان و دلالت روايات، عالي ترين مرتبه آن «مقام محمود» است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در روز رستاخيز در آن مقام، طلوع مي كند و آبشار نور شفاعت را از آن مطلع بر امت جاري مي گرداند.(1)
شفاعت در قرآن
بيست و پنج آيه قرآن(2) درباره شفاعت - نفياً و اثباتاً - نازل شده است و بيش از 30 مرتبه اين كلمه و مشتقات آن در قرآن تكرار گرديده است؛ اين فزوني آيات، دليل روشني بر اهميّت موضوع شفاعت در قرآن است. بعضي از بزرگان، اين مجموعه آيات را به هفت گروه تقسيم نموده و به بحث درباره آن پرداخته اند.(3)
آياتي كه مقام شفاعت را براي دارندگان اذن الهي اثبات مي كند، عبارتند از:
1. «مَنْ ذَالَّذي يَشْفَعُ عِندَهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ»(4)؛ «كيست كه بدون اذن او شفاعت كند.»
2. «ما مِنْ شَفيِعٍ اِلاَّ مِنْ بَعْدِ اِذْنِهِ»(5)؛ شفيعي نيست كه جز به اذن و فرمان او شفاعت كند.»
3. «وَ لا تَنْفَعُ الشَّفعَةُ عِنْدَهُ اِلاَّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ»(6)؛ «در روز رستاخيز، شفاعت كسي سودي نمي بخشد، مگر شفاعت آن كه خدا به او اذن دهد.»
4. «يَومَئذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفعَةُ اِلاَّ مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»(7)؛ «در آن روز، شفاعت هيچ كس سود نبخشد؛ جز آن كسي كه خدا به او اذن دهد و به گفتار او راضي شود.»
پيامبر اكرم فرمود: «من در روز قيامت، شفاعت مي كنم و شفاعتم پذيرفته مي شود و علي عليه السلام شفاعت مي كند و شفاعتش پذيرفته مي شود، اهل بيت من شفاعت مي كنند و شفاعت آنان هم پذيرفته مي شود.»
5. «وَلا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفعَةَ اِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِاْلحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»(8)؛ «كساني، غير خدا كه مورد پرستش واقع مي شوند [بتها…] هرگز قادر بر شفاعت نيستند؛ مگر آن گروه كه به حق گواهي دهند و از صميم جان به آن دانا باشند.»
6. «لا يَمْلِكُونَ الشَّفعَةَ اِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»(9)؛ «در آن روز هيچ كس [معبودهاي دروغي] مالك شفاعت نباشد مگر آن كه با خدا عهدي داشته باشند.»
7. … وَ لا يَشْفَعُونَ اِلاَّ لِمَنِ ارْتَضي وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ»(10)؛ درباره كساني شفاعت مي كنند كه مورد پسند خدا باشند و آنان از خوف خدا هراسانند.
از اين آيات، به روشني استفاده مي شود كه برخي انسان ها از مقام شفاعت برخوردارند. دقت در مفاهيم آيات، ما را به نكات زير راهنمايي مي كند:
- در روز رستاخيز، گروهي با داشتن شرايطي شفاعت خواهند كرد.
- يكي از شرايط شفاعت، اذن الهي است.
- شفاعت كننده بايد به يگانگي خدا و بندگي خويش گواهي دهد: «اِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ»
- شفاعت كننده بايد با خداوند، پيمان شفاعت داشته باشد: «اِلاَّ مَنِ اتَّخِذَ عِنْدَ الرَّحْمن عَهْداً»
- تقاضاي شفاعت نبايد با سخني كه خشم خدا را برمي انگيزد آميخته باشد: «وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً» شايد مقصود آيه اين باشد كه درخواست شفاعت نبايد در باره افرادي باشد كه شايستگي شفاعت را ندارند.
- شفاعت شونده بايد مورد رضايت خدا باشد: «الاّ لِمَن اِرْتَضي»
شفاعت در آيينه روايات
پيامبر اكرم و جانشينان راستين آن حضرت (عليهم السلام)، به پيروي از قرآن مجيد و در راستاي تفسير آيات شفاعت، اين موضوع را در سخنان خود ياد كرده و آن را يك اصل ثابت و نقطه درخشان در فرهنگ نامه اسلام، بيان نموده اند.
صدها روايات، درباره شفاعت و شرايط آن، در كتاب هاي حديثي شيعي و سني موجود است. ما به ذكر چند روايت اكتفا مي كنيم:
1. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اُعطيتُ خَمْساً… و اُعطِيتُ الشَّفاعَةَ فَاَخَّرْتُها لاُِمَّتي فَهِيَ لِمن لا يُشْرِكُ بِاللهِ شَيْئاً»(11)؛ «خداوند بزرگ به من پنج امتياز عطا فرمود و يكي از آنها شفاعت است كه آن را براي امت خود نگاه داشته ام، براي كساني كه مشرك نباشند.»
حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِيَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ؛ به شفاعت فاطمه معصومه، همه شيعيانم به بهشت مي روند.»
2. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در تفسير آيه «عَسي اَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»(12) فرمود: «هُوَ المَقامُ الَّذي اَشْفَعُ لاُِمَّتي فِيهِ»(13)؛ «(مقام محمود كه در اين آيه آمده است) همان مقامي است كه در آن براي امتم شفاعت مي كنم.»
3. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اَنَا اَوَّلُ شافِعٍ و اوَّلُ مُشَفَّعٍ»(14)؛ «من نخستين كسي خواهم بود كه شفاعت مي كند و اولين كسي خواهم بود كه شفاعتش پذيرفته مي شود.»
4. نيز فرمود: «اَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفاعَتي يَوْمَ الْقِيامَةِ، مَنْ قالَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ خالِصاً مِنْ قَلْبِهِ اَوْ نَفْسِهِ»(15)؛
«خوشبخت ترين افراد به واسطه شفاعت من در روز رستاخيز كسي است كه بگويد: لا اله الاّ الله» در حالي كه در قلب و وجودش اخلاص داشته باشد.»
5. نيز فرمود: «شَفاعَتي لِكُلِّ مُسْلِمٍ»(16)؛ «هر كس مسلمان باشد از شفاعت من بهره مند خواهد شد.»
6. نيز فرمود: «اِنّي لَاَرجُو اَنْ اَشْفَعَ يَومَ الْقِيامَةِ عَدَدَ ما عَليَ الاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ وَ مَدَرَةٍ»(17)؛ «همانا اميدوارم كه در روز رستاخيز به عدد درختان و كلوخ هاي روي زمين، از مسلمانان شفاعت كنم!
7. نيز فرمود: «فَيُشْفَعُونَ حَتّي يَخْرُجَ مَنْ قالَ: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ مِمَّنْ في قَلْبِهِ مِيزانُ شَعِيرَةٍ»(18)؛ «آنگاه شفاعت مي شوند، تا آنجا كه حتي اگر كسي به اندازه يك جو، از ايمان واقعي داشته باشد از آتش جهنم خلاص مي شود.»
8. نيز فرمود: «مَنْ صَلَّي عَلي مُحَمَّدٍ وَ قالَ الَلَّهُمَّ اَنْزِلْهُ الْمَقْعَدَ المُقَرَّبَ عِنْدَكَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَجَبَ لَهُ شَفاعَتِي»(19)؛ «هر كس بر من درود فرستد و بگويد: خدايا، او را در روز قيامت به مقام قرب خود جاي ده، شفاعت من براي او واجب مي شود.»
9. نيز فرمود: «اَنَا اَوَّلُ شافِعٍ فِي الْجَنَّةِ»(20)؛ «من اولين كسي ام كه در بهشت شفاعت مي كند.»
پيامبر اكرم فرمود: «كسي كه قرآن را بياموزد و احكام آن را پاس بدارد، خداوند او را اهل بهشت قرار مي دهد و شفاعت او را درباره ده نفر از خويشاوندانش كه همه سزاوار آتش باشند، مي پذيرد.»
10. علي عليه السلام فرمود: «لَنا شَفاعَةٌ و لاَِهْلِ مَوَدَّتِنا شَفاعَةٌ»(21)؛ «ما شفاعت مي كنيم و دوستان ما نيز مقام شفاعت دارند.»
مقام محمود و شفاعت پيامبر اكرم
بر پايه روايات اسلامي، بر بام بلند مقام شفاعت كه همان مقام محمود است، چهره مبارك خاتم الانبياء مي درخشد. آن حضرت در آن مقام طلوع مي كند و فروغ شفاعت خويش را بر امت جاري مي سازد. آن بزرگوار چنين فرمود: «هنگامي كه در مقام محمود قرار گيرم براي افرادي از امتم كه مرتكب گناهان بزرگ شده اند شفاعت مي كنم و خداي متعال، شفاعتم را در باره آنان مي پذيرد. به خدا سوگند! كساني كه ذريّه و فرزندان مرا آزار داده باشند، شفاعت نمي كنم.»(22)
نيز فرمود: «آن هنگام كه رستاخيز برپا شود، من پيشواي پيامبران و سخنگوي آنان و صاحب شفاعت ايشان خواهم بود… .»(23)
شفاعت قرآن و عترت
بنابر احاديث فراوان، در روز رستاخيز، قرآن و عترت نيز شفاعت مي كنند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اِنّي لَاَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَاُشَفَّعُ، و يَشْفَعُ عَلِيٌّ فَيُشَفَّعُ وَ يَشْفَعُ اَهْلُ بَيْتي فَيُشَفَّعُونَ»(24)؛ «من در روز قيامت، شفاعت مي كنم و شفاعتم پذيرفته مي شود و علي عليه السلام شفاعت مي كند و شفاعتش پذيرفته مي شود، اهل بيت من شفاعت مي كنند و شفاعت آنان هم پذيرفته مي شود.»
نيز فرمود: «اَلشُّفَعاءُ خَمْسَةٌ: اَلْقُرآنُ وَ الرَّحِمُ وَالْاَمانَةُ و نَبِيُّكُمْ وَ اَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ»(25)؛ «شفاعت كنندگان پنج دسته اند: قرآن، خويشاوندان، امامت، رسول اكرم و اهل بيت پيامبر (عليهم السلام).»
نيز فرمود: «قرآن را بياموزيد؛ زيرا قرآن در روز قيامت، اهل قرآن را شفاعت مي كند.»(26)
امام صادق عليه السلام سه مرتبه فرمود: «وَاللهِ لَنَشْفَعَنَّ لِشيعَتِنا…»(27)؛ «به خدا سوگند! شيعيان خود را شفاعت مي كنيم.»
نيز فرمود: «شَفاعَتُنا لاَِهْلِ الْكَبائِرِ مِنْ شِيعَتِنا…»(28)؛ «شفاعت ما براي كساني از شيعيان ما است كه مرتكب گناهان بزرگ شده اند.»
معاوية بن عمار از امام صادق عليه السلام پرسيد: «مَنْ ذَالَّذِي يَشْفُعُ عِنْدُهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ»؛ «آنان كه از سوي خداوند اذن دارند، چه كساني اند؟»
پيامبر فرمود: «در پرتو شفاعت يك نفر از امت من، جمعيتي بيش از افراد بني تميم به بهشت خواهند رفت.»
آن حضرت پاسخ داد: «قالَ نَحْنُ اُولئِكَ الشَّافِعُونَ»(29)؛ «ما آن شفاعت كنندگان مي باشيم.»
شفاعت پيامبران، فرشتگان و مؤمنان
پس از قرآن و عترت، فروغ شفاعت از جمال انبياي بزرگ، فرشتگان مقرّب، علماي رباني، شهدا و مؤمنان، ساطع است. آنان در عرصه رستاخيز به شفاعت گناهكاران قيام مي كنند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «يَشْفَعُ النَّبِيُّونَ وَالْمَلائِكَةُ وَالْمُؤْمِنُونَ…»(30)؛ «پيامبران و فرشتگان و مؤمنان شفاعت مي كنند.»
نيز فرمود: «يَشْفَعُ يومَ الْقِيامَةِ، اَلْاَنْبِياءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»(31)؛ «در روز رستاخيز، پيامبران و سپس دانشمندان و سپس شهيدان راه خدا شفاعت مي كنند.»
نيز فرمود: «فَيُؤْذَنُ لِلْمَلائِكَةِ وَ النَّبِيِّين و الشُّهَداءِ اَنْ يَشْفَعُوا فَيَشْفَعُونَ و يُخْرِجُونَ مَنْ كانَ في قَلْبِهِ ما يَزِنُ ذَرَّةً مِنْ اِيْمانٍ»(32)؛ «پس اذن داده مي شود كه فرشتگان و پيامبران و شهيدان شفاعت كنند. آنگاه آنان شفاعت مي كنند و هر كس را كه ذرّه اي ايمان در قلب او باشد از آتش خارج مي كنند.»
شفاعت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام
اكنون روشن شد كه شفاعت، جلوه هاي قدسي با اذن خداوند نزد او پذيرفته است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شفاعت مي كند. قرآن و عترت شفاعت مي كنند. دانشمندان و شهيدان شفاعت مي كنند. خلاصه آنكه، علي عليه السلام فرمود: «ما شفاعت مي كنيم و دوستان ما نيز مقام شفاعت دارند.»(33)
حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام) نيز شفاعت مي كند. گستره سفره شفاعتش به وسعت تاريخ تشيّع و عموم شيعيان است. حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِيَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ(34)؛ به شفاعت فاطمه معصومه، همه شيعيانم به بهشت مي روند.» استحقاق چنين مقام و منزلتي براي حضرت معصومه (عليهاالسلام) روشن و آشكار است. پيامبر اكرم فرمود: «كسي كه قرآن را بياموزد و احكام آن را پاس بدارد، خداوند او را اهل بهشت قرار مي دهد و شفاعت او را درباره ده نفر از خويشاوندانش كه همه سزاوار آتش باشند، مي پذيرد.»(35)
نيز فرمود: «هنگامي كه انسان مؤمني، به نودسالگي رسد، خداوند گناهان او را مي بخشد و شفاعت او را درباره خويشانش مي پذيرد.»(36)
همچنين فرمود: «در پرتو شفاعت يك نفر از امت من، جمعيتي بيش از افراد بني تميم به بهشت خواهند رفت.»(37)
نيز فرمود: «اهل بهشت در صف هايي منظم مي ايستند. آنگاه يكي از دوزخيان، از مقابل يكي از آنان عبور مي كند و به او مي گويد: آيا ياد داري كه يك روز از من آب خواستي و من تو را سيراب كردم؟ پس اكنون مرا ياري كن. در اين هنگام آن شخص كه اهل بهشت است براي او شفاعت مي كند و نيز يكي از اهل جهنم بر يكي از اهل بهشت مي گذرد و به او مي گويد: آيا به خاطر داري كه روزي آب وضو به تو دادم، پس مرا ياري كن. آن شخص او را شفاعت مي كند.»(38)
شيخ مفيد مي گويد: «وَ يَشْفَعُ الْمُؤْمِنُ البَرُّ، لِصَديقِهِ الْمُؤْمِنِ المُذْنِبِ، فَتَنْفَعُهُ شَفاعَتُهُ و يُشَفِّعُهُ اللهُ وَ عَلي هذَا الْقَوْلِ اِجْماعُ اْلاِمامِيَّةِ»(39)؛ «مؤمن پارسا و نيكوكار براي دوست گناهكارش شفاعت مي كند و خداوند، شفاعتش را مي پذيرد و اين مطلب، نزد عموم اماميه، پذيرفته شده است.»
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «… وَ اِنَّ اَدْنَي الْمُؤْمِنِينَ شَفاعَةً يَشْفَعُ في اَرْبَعينَ مِنْ اِخْوانِهِ»(40)؛ «و كمترين مرتبه شفاعت مؤمن آن است كه در باره چهل نفر از برادرانش شفاعت مي كند.»
با توجه به اين مجموعه روايات، آشكار و بديهي است كه در سايه رحمت واسعه خداوند رحمان و مكانت عرشي حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام)، همه شيعيان به نور شفاعت آن حضرت وارد بهشت شوند.
پي نوشت ها:
1- الميزان، طباطبايي، ج 1، ص 176 و 177.
2- المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، واژه «شَفَعَ»
3- شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث، جعفر سبحاني، ص 100 – 58/ شفاعت در قرآن و حديث، رضا استادي، ص 34-6/ شفاعت، احمد مطهري و غلامرضا كاردان، ص 44-9.
4- بقره/ 255.
5- يونس/ 3.
6- سبأ/ 23.
7- طه/ 109.
8- زخرف/ 86.
9- مريم / 87.
10- انبياء 28.
11- مسند احمد، ج 1، ص 301/ صحيح بخاري، ج 1، ص 92 و 119 (باب التّيمّم و كتاب الصلوة).
12- اسراء/ 79.
13- مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 528/ سنن ترمذي، ج 4، ص 365، ح 5145 (با اندكي تفاوت).
14- سنن ترمذي، ج 5، ص 248، ح 3695/ سنن دارمي، ج 1، ص 26 - 27.
15- صحيح بخاري، ج 1، ص 36، (كتاب العلم، باب الحرص علي الحديث).
16- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1444.
17- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 347.
18- همان، ج 3، ص 345.
19- همان، ج 4، ص 108.
20- صحيح مسلم، ج 1، ص 130/ سنن دارمي، ج 1، ص 27.
21- خصال، صدوق، ص 624.
22- الميزان، طباطبايي، ج 1، ص 176 - 177.
23- سنن ترمذي، ج 5، ص 247، ح 3692/ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.
24- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 15/ مجمع البيان، ج 1، ص 104، (با اندكي تفاوت).
25- همان، ص 14.
26- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 251.
27- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 14.
28- من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 376.
29- تفسير عياشي، ج 1، ص 136/ محاسن برقي، ص 183، (با اندكي تفاوت).
30- صحيح، بخاري، ج 9، ص 40.
31- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.
32- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 43.
33- خصال، صدوق، ص 624.
34- سفينةالبحار، ج 2، ص 376.
35- سنن ترمذي، ج 4، ص 245/ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78/ مسند احمد، ج 1، ص 148.
36- مسند احمد، ج 2، ص 89.
37- سنن دارمي، ج 2، ص 328/ سنن ترمذي، ج 4، ص 46/ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1444.
38- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1215.
39- اوائل المقالات، مفيد، ص 52.
40- همان، ص 53.
منبع: کتاب قم در عصر حضور ائمه و غيبت صغري
هفته دولت گرامی باد
موادغذایی عالی برای خنک کردن شما در تابستان
این میوه ها و سبزیجات به شما کمک می کنند در گرمای هوا خنک بمانید
هرچه روزهای تابستان طولانی تر و گرمتر می شوند، خنک ماندن در این هوا سخت تر و سخت تر می شود. برای خنک ماندن فقط نوشیدنی های یخی و خنک و کولر کافی نیست، غذاهایی که مصرف می کنید هم می توانند در این زمینه به کمکتان بیایند.
خوشبختانه در هیچ زمان دیگری ار سال به اندازه تابستان نمی توان از خوردن لذت برد. از گیلاس و آلبالو گرفته تا هلو و شلیل، انواع و اقسام میوه های خوشمزه در این فصل پرطراوت موجود است. نکته جالب توجه این است که خیلی از این میوه ها و سبزیجات به پایین آوردن دمای بدن هم کمک میکنند.
در این مقاله سه میوه و سبزیجات بسیار مفید برای بالا بردن انرژی و خنک نگه داشتن بدنتان معرفی می کنیم.
میوه های خنک کننده:
میوه ها محتوی آب بالاتری دارند و سرشار از موادمغذی و آنتی اکسیدان ها هستند که بهترین راه برای خنک ماندن در تابستان است. این میوه ها شامل انگور، سیب، گلابی، هلو، گیلاس، آلبالو، شلیل و مرکباتی مثل پرتقال می شود. می توانید به روش های مختلف در رژیم غذایی خود از میوه ها استفاده کنید. می توانید آنها را در سالاد بریزید، با شیر و ماست مخلوط کنید یا به صورت خام بعنوان میان وعده استفاده کنید.
هندوانه
هیچ چیز بهتر از هنوانه گرمای طاقت فرسای زمستان را کمتر نمی کند. پس زمانش رسیده که این میوه تابستانی را وراد رژیم غذایی روزانه تان کنید. هنوانه از ۹۰ درصد آب تشکیل شده است که به حفظ آب بدنتان در گرما کمک میکند. علاوه بر آب، حامی مقدار زیادی ویتامین A و C نیز میباشد، فاقد چربی است و سرشار از لیکوپن، آنتی اکسیدانی است که از بروز سرطان و بیماری های قلبی-عروقی جلوگیری میکند.
امتحان کنید: تکه های هندوانه را همراه با پنیر فتا، کمی روغن زیتون و سرکه بالزامیک و مقداری گرد ریحان مخلوط کنید و سالادی ویژه برای تابستان بسازید.
طالبی و خربزه
این میوه ها هم مثل هندوانه حاوی مقدار انبوهی آب هستند که به حفظ آب بدن در دمای بالای هوای کمک میکند. طالبی و خربزه هر دو میوه هایی کم کالری و با پتاسیم بالا هستند. بااینکه منبع خوبی از موادمغذی به شمار نمی روند، اما میزان کم پروتئین و چربی و کربوهیدراتشان، آنها را برای کاهش وزن، دیابت، فشارخون، و اختلالات قلبی-عروقی ایدآل می کند. این میوه ها همچنین ادرار آور هم هستند که باعث می شود مواد سمی نامطلوب از بدن دفع شوند.
امتحان کنید: می توانید از طالبی و خربزه برای درست کردن یک سوپ تابستانی استفاده کنید. این میوه ها را همراه با برگ های نعناع برای بالا بردن اثر خنک کنندگی مخلوط کنید.
مرکبات
مرکبات شامل پرتقال، گریپ فروت، و لیمو جزء خنک کننده ترین میوه ها هستند. این میوه ها، درکنار طعم بسیار خوشمزه ای که دارند، شما را سالمتر و جوانتر نگه می دارند. مصرف مرکبات به خاطر محتوی بالای فیتونوترینت هایی که بعنوان آنتی اکسیدانهایی مثل فلاوانون، آنتوسیانین، پولی فنول و ویتامین C رد بدن عمل می کنند، برای سلامت پوست نیز بسیار مفید هستند. این میوه ها همچنین برای هضم و گوارش غذاها نیز مفیدند و به تجزیه غذهای پرچرب کمک میکنند.
امتحان کنید: هر روز صبح را با یک لیوان آب لیمو تازه شروع کنید. این نوشیدنی که کمی اسیدی است، به پاک کردن سیستم بدنتان و بالا بردن سطح انرژیتان کمک میکند.
سبزیجات خنک کننده:
تعداد زیادی از سبزیجات هستند که به پایین آوردن دمای بدن در گرما کمک میکنند. بهترین نمونه های آن خیار، تربچه، کاهو و سبزی هایی مثل اسفناچ و آروگولا و گیاهانی مثل نعناع می باشد. همه اینها حاوی مثدار قابل توجهی آب هستند و می توانند خون را رقیق کرده و به بدن برای آزاد کردن گرما کمک کنند. این سبزیجات را می توانید به اشکال مختلف در برنامه غذاییتان استفاده کنید. از آنها در سالاد و غذاهای تایلندی استفاده کنید.
خیار
خیار با محتوی آب بسیار بالایی که دارد، همراه با طعم تازه ای که دارد یکی از بهترین سبزیجات در تابستان به شمار می رود. دیرزمانی است که خیار را با ویژگی های پزشکی بیشمار آن می شناسند. این سبزیجات، خاصیت ادرار آور دارد که به بیرون کردن سموم و مواد زائد از بدن کمک می کند وطراوت و تازگی پوست و بافت ها را حفظ می کند. خیار بسیار کم کالری است و کمترین میزان قند، کربوهیدرات و چربی را در خود دارد. همچنین حاوی مقدار قابل توجهی ویتامین B، فسفر، کلسیم، روی و سایر موادمعدنی است.
امتحان کنید: از خیار خرد شده می توانید در ساندویجهای خود استفاده کنید یا همراه با ماست، لیمو و نعناع، آب دوغ خیار درست کنید.
تربچه
این سبزی معمولاً محبوبیت چندانی ندارد. با رنگ زیبای قرمز متمایل به بنفش و داخل سفید رنگ و خوشمزه خود، آنقدرها که باید مورد استقبال قرار نمی گیرند. این سبزی محتوی آب بسیار بالایی دارد و منبع بسیار خوبی از ویتامین C می باشد که خواص آنتی اکسیدانه و ضدالتهابی دارد. همچنین منبع خوبی از پتاسیم است که به پایین آوردن سنگ کلیه و سکته کمک می کند. سولفور، آهن و ید هم در خود دارد.
امتحان کنید: یکی از بهترین راه ها برای استفاده از تربچه، ایجاد برش های بسیار نازک و استفاده از آن در سالاد سبزیجات و سالاد پاستا است.
نعناع
هم نعناع و هم قرص نعناع خواص خنک کنندگی بسیار بالایی دارند و رایحه تند آن می تواند تنبلی که در فصل گرما در همه ما ایجاد می شود را از بین می بردو برای مدتی طولانی گیاهشناسان از این گیاه برای ساخت چای های گیاهی، پماد، وس ایر محصولات برای تسکین ذهن و جسم، استفاده می کردند. علاوه بر اینها، نعناع به گوارش و التهاب نیز کمک میکند که در فصل تابستان کمک بسیار خوبی است.
امتحان کنید: تی بگ چای سبز را در آب جوش انداخته و بگذارید خنک شود، بعد به آن شکر، لیمو و کمی نعناع و اضافه کنید و ایس تی بسیار عالی خواهید داشت.
نکات ساده دیگر برای کمک به خنک ماندن در تابستان:
خام خواری کنید
وقتی دمای هوا بالا می رود دیگر کی دوست دارد وقت خود را در آشپرخانه بگذراند؟ خوشبختانه میوه ها و سبزیجات تازه بهترین موادغذایی برای تابستان هستند که وقت زیادی هم برای آماده کردن آنها گرفته نمی شود. اگر مجبورید آشپزی کنید، سعی کنید از آشپزی های سریع و سبک مثل بخارپز کردن و امثال آن استفاده کنید.
ادویه دار کنید
تصادفی نیست که مردم نواحی گرم کره زمین بیشتر غذاهای تند می خورند. یک مقدار متوسط از ادویه های تند مثل زنجبیل تازه، فلفل قرمز و سیاه ممکن است که اول دمای بدنتان را بالا ببرند اما در واقع به خنک کردن شما کمک می کنند. بد نیست که کنار ماهی کبابی و خوراک مرغتان از کمی فلفل قرمز استفاده کنید و در غذاهای دیگر از زنجبیل، روغن کنجد، سویا، سرکه استفاده کنید
مایعاتتان را به دقت انتخاب کنید
حفظ آب بدن اهمیت بسیار زیادی در ماه های گرم تابستان دارد. خیلی از علائم گرمای بیش از حد (سرگیجه، خستگی، عدم تمرکز) مربوط به کم آب شدن بدن است. اما نوع مایعاتی که می نوشید هم اهمیت دارند.
نوشیدنی هایی مثل نوشابه و نوشابه های ورزشی (که با شکر و نمک مخلوط است) کم آبی بدنتان را بدتر هم می کند و غذاها و نوشیدنی های بیش از حد سرد و خنک (مثل بستنی) هم در گوارشتان، عرق کردن بدن و مکانیزم خنک کنندگی طبیعی بدن اختلال ایجاد می کند. پس بااینکه خوردن بستنی در تابستان خیلی وسوسه انگیز است اما بهتر است که جای آن یک تکه هندوانه نوش جان کنید.
xt-align: center;">
lang="FA"> : بنى الاسلام على خمسة اشياء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولايه
امام باقر عليه السلام فرمود: اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زكات و حج و روزه و ولايت . فروع كافى، ج 4 ص 62، ح 1
* قال الصادق عليه السلام : انما فرض الله الصيام ليستوى به الغنى و الفقير
امام صادق عليه السلام فرمود : خداوند روزه را واجب كرده تا بدين وسيله دارا و ندار (غنى و فقير) مساوى گردند. من لا يحضره الفقيه، ج 2 ص 43، ح 1
*قال اميرالمومنين عليه السلام : فرض الله … الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق
امام على عليه السلام فرمود : خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد . نهج البلاغه، حكمت 252
*قال الرضا عليه السلام : انما امروا بالصوم لكى يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا على فقر الاخر
امام رضا عليه السلام فرمود : مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگى آخرت را بيابند
وسائل الشيعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرايع، ص 10
*قال رسول الله صلى الله عليه و آله : لكل شيئى زكاة و زكاة الابدان الصيام
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است . الكافى، ج 4، ص 62، ح 3
*قال رسول الله صلى الله عليه و آله : الصوم جنة من النار
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : روزه سپر آتش (جهنم) است. «يعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود »
الكافى، ج 4 ص 162
*قال رسول الله صلى الله عليه و آله : الصوم فى الحر جهاد
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : روزه گرفتن در گرما، جهاد است . بحار الانوار، ج 96، ص 257
قال اميرالمومنين عليه السلام : صوم النفس عن لذات الدنيا انفع الصيام *
اميرالمومنان على عليه السلام فرمود : روزه نفس از لذتهاى دنيوى سودمندترين روزههاست. غرر الحكم، ج 1 ص 416 ح 64
*قال اميرالمومنين عليه السلام: الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب
امام على عليه السلام فرمود : روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مىكند. بحار ج 93 ص 249
قال اميرالمومنين عليه السلام :صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن *
امام على عليه السلام فرمود: روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است . غرر الحكم، ج 1، ص 417، ح80